شهربَراز یا شهروراز در سال ۶۳۰ میلادی، از ۲۷ آوریل تا ۹ ژوئن، به مدت کوتاهی، پادشاه ساسانی بود.
نام اصلی او «فرُخان» بود و «شهربراز» لقب او. «شهربَراز» یا شهروَراز به معنای «گراز کشور» یا «گراز امپراتوری» است و اشارهای است به مهارت نظامی و جنگاوری وی و نیز پیروزیهای پیاپی وی در جنگها و نبردها. زیرا در ایران باستان گراز نماد ایزد بهرام است که ایزد جنگ و پیروزی است (همان طور که در میان رومیان مارس یا همان مریخ نماد جنگ بود).
شهربراز در زمان خسرو پرویز سمت اسپهبد داشت و یکی از فرماندهان بزرگ ارتش ایران بود که با روم (بیزانس) جنگید و پیروزیهای شایانی به دست آورد از جمله اورشلیم را گرفت و صلیب راستین را که به اعتقاد مسیحیان عیسی مسیح بر آن به صلیب کشیده شده بود، به تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران ساسانی فرستاد. شهربراز سپس مصر را در سال ۶۱۶ میلادی و همچنین لیبی را تسخیر کرد و پس از چند سده دوباره قلمروی ایران را به گستردگی زمان هخامنشیان رساند.
شهربراز پس از این به پایتخت امپراتوری روم شرقی یا بیزانس یعنی کنستانتینو پول (قسطنطنیه) روی آورد و با کمک آوارها این شهر را محاصره کرد و نزدیک بود که تومار امپراتوری بیزانس را در هم بپیچد اما در این زمان گویا هراکلیوس دست به نیرنگی زد و نامهای به شهربراز رساند که طبق مضمون آن خسرو پرویز دستور کشتن شهربراز را صادر کرده بود. شهربراز ارتش خود را، کنار کشید و بدین ترتیب هراکلیوس توانست با همراهی نیروی دریایی روم، امپراتوری بیزانس را نجات دهد. این اقدام باعث رنجش ایرانیان و دیگر سپاهیان ایران، از شهربراز و کنارهگیری وی از صحنهٔ جنگ و سیاست شد.
سرعتی که شهربراز و شاهین، دو سردار خسروپرویز سوریه، فلسطین، آناتولی، مصر و حتی لیبی دوردست را تسخیر کردند حیرتانگیز بود.
پس از مرگ خسرو پرویز و آشفتگیهای دربار ساسانی، شهربراز در زمان سلطنت اردشیر سوم که کودکی بیش نبود به تیسفون لشکر کشید و نایب السلطنه شد. اردشیر بعد از یکسال و نیم سلطنت به دست شهربراز کشته شد. با این که شهربراز از خاندان شاهان ساسانی نبود، به پیروی از بهرام چوبین و گستهم، دو اسپهبد دیگر ایران، بر تخت شاهی نشست. ولی چند تن از نجبای هواخواه خاندان ساسانی، از جمله ماهیار، زادانفرخ و پوسفرخ قیام کردند و در نهم ژوئن ۶۳۰ میلادی، شهربراز را کشتند.