تاریخ ایران باستان در شاهنامه،طهمورث
باستانشناسی شاهنامه
بخش سوم روزگار طهمورث
روزگار پارینهسنگی، روزگار کیومرث
2. زمانه میانسنگی، روزگار هوشنگ
3. زمانه نوسنگی، روزگار طهمورث
4. زمانه مس، روزگار جمشید
5. زمانه مفرغ، روزگار آژیدهاک
6. زمانه آهن، روزگار کاوه و کیانیان
باستانشناسی شاهنامه:
دوره میانسنگی، روزگار طهمورث
زمانه نوسنگی (Neolithic) را با نام روزگار سنگ نوین (New Stone era) و نیز به ویژه آغاز آنرا با نام دگردیسی نوسنگی (Neolithic Revolution) میشناسند.
در زمانه نوسنگی چگونگی آبوهوایی بهبود چشمگیری مییابد. جایگاه های کوچک آدمدر زمانه میانسنگی گسترش مییابند و همراه با گسترش کشاورزی و رام شدن بیخرده(کامل) جانورانی همچون بز و گوسفند، دگرگون به سکونتگاههایی میشوند که میتوان نام آنها را خانه و روستا نهاد. پیدا شدن استخوان سر هایی از میش بی شاخ از رام شدن گوسفند پیش از این زمانه بازگویی میکند. آدمبه فنآوری سفال دستساز پی میبرد و همزمان با آن ظروفی همچون کاسه و سینی از سرشت سنگ میسازد. پیکرکهای گلی به فراوانی ساخته میشوند. پیدا شدن شمارگان فراوانی دوک نخریسی سنگی نشان از آشنایی آدمبا ریسندگی و بنابراین بافت پوشاک دارد. حصیربافی و فرشبافی (و نه قالیبافی) روا میشود. کشت گندم، جو و عدس همهگیر میگردد و ماندگاری آن، رام شدن این دانهها را به همراه دارد.
آدم روزگار نوسنگی هنوز با خانواده به دریافته آینده آن آشنا نیست و چه بسا همگی مردم یک روستا در گزاره یک خانواده بزرگ یکتا هستند. هر چند که از چگونگی فراخورات زن و مرد آگاهیی در دست نیست، اما بودن انبارها و تنورها و آتشدان های هموند ،و نیز جایگاه متمرکزی برای نگهداری ابزار زراعی، بر زندگی همسوییی آنان و نبود دارندگی ویژگانی فرنودی میکند.
زندگیِ به سراسر هموندی آدمدر زمانه نوسنگی به پیدایش نیاز های ناگزیر همزیستی کشیده میشود که برخی از آنها عبارتند از: پیدایش فرهنگ همهگیر ، قراردادهای همبودی و دستگاه های همزیستی، و نیز باورداشتهای کیهانی و دینی هموند ولی بی تمرکز .
در میانههای روزگار نوسنگی، چیزی در نزدیک به ۸٫۵۰۰ تا ۷٫۵۰۰ سال پیش، یک زمانه نه چندان سخت یخبندان روی میدهد که آسیب فراگیر و گستردهای به روند زندگی مردمان نمیزند.
نمونه سکونتگاههای برجای مانده از زندگی آدمی در زمانه نوسنگی عبارتند از:
- تپه علیکُش دهلران. در کاوش های این روستای زمان نوسنگی نمونههایی از سرا های چارگوش شکل با اندازه نزدیک به دو متر دیده شده است. کف این چهاردیواری ها با گِل سبزرنگ و دیوارهای درونی ان با گِل سرخرنگ اُخرا رنگآمیزی میشده است. مردمان علیکش برای پوشاندن کف چهاردیواری های خود از بوریا بافته شده و زفت نیادی(طبیعی) بهره میبردهاند. با اینکه بقایای بوریابه دست نیامده، اما نگارَک بافت بوریابر روی زفتهای اندود کف چهاردیواری ها دیده شده است. در تپه علیکش دکمههایی از نهاد صدف و دندان گراز به دست آمده است. آنان پیکرهای مردگان را در درون چهاردیواری و بر شانه چپ و رو به سوی جنوب باختری (مکان فرو رفتن خورشید در دگردیسی زمستانی) خاکسپاری میکردهاند، اماپس از آن این شیوه را ترکمیکنند و مردگان را در بیرون خانه خاکسپاری میکنند.
- تپه سراب در جنوب کرمانشاه. در این تپه یکی از کهنترین و درست ترین نمونههای پیکرکهای گلی دیرینگی ۹٫۰۰۰ سال که زنی نشسته را نشان میدهد، به دست آمده است.
- تپه گنجدره در باختر هرسین. در این تپه یکی از کهنترین نمونههای تابوت گلی و نیز سفال دستساز دیرینگی ۹٫۵۰۰ سال پیدا شده است.
- قرهتپه قمرود در شمال قم. در این تپه یکی از کهنترین نمونههای بنای همگانی در بر گیرنده سرایی چارگوش شکل به اندازه پنج متر شناخته شده است.
- دیگر نمونههای سکونتگاههای زمانه نوسنگی عبارتند از: تپه تلباکون در نزدیکی تختجمشید، تپه زاغه در بویینزهرا و تپه سنگ آتش زنه در شاهرود.
همسنجی زمانه نوسنگی با روزگار طهمورث
ویژگی های زندگی آدمی در روزگار طهمورث که در شاهنامه فردوسی آمده، برابر است از: آشنایی آدمیبا ریسندگی (پس از پشت میش و بره پشم و موی/ بُریدو به رشتن نهادند روی)، ابداع فرشبافی و گستردنیها (به کوشش از آن کرد پوشش بجای/ به گستردنی هم بُد او رهنمای)، گسترش رام شدن جانوران (ز پویندگان هر که بُد نیک رو/ خورش کردشان سبزه و کاه و جو)، رام کردن پرندگان (چون این کرده شد ماکیان و خروس/ کجا بر خروشد گه زخم کوس)، پیدایش دستوری به نام شهرسپ (خَنیده به هر جای و شهرسپ نام/ نزد جز به نیکی بهر جای گام، همه راه نیکی نمودی به شاه/ همه راستی خواستی پایگاه)، تازش دوباره دیو سیاه (دمنده سیه دیوشان پیشرو/ همه به آسمان برکشیدند عَو)، آموختن دبیره از دیوان (نبشتن به خسرو بیاموختند/ دلش را چو خورشید بفروختند).
این شناسه ها یکسان است با چگونگی زندگی آدمیدر زمانه نوسنگی (از ۱۰٫۰۰۰ سال تا ۷٫۰۰۰ سال پیش). در این زمانه آدمیبا ریسندگی و فرشبافی آشنا میشود، کشاورزی و رام کردن شماری از جانوران را تکمیل میکند، همراه با پیدایش زندگی روستایی، قراردادها و دستورهای همبودی و آیینهایی پذیرفته شده همگانی را پایگذاری میکند، و دگرش و دگرگونیهای گستردهای در شیوه زندگی او رخ میهد.
نمارِش فردوسی به تاختن دوباره دیو سیاه به گمان یادمان و نمارِش ی به همان زمانهنه چندان سخت یخبندان در میانه روزگار نوسنگی است (بنگرید به دیو سیاه در زمانه پارینهسنگی ). وانگهی پیوستگی پیدایش دبیره به این زمانه، پیرامون دو هزار سال کهنتر از یافتههای باستانشناختی است.
با نگرش به سنجش دادههای باستانشناختی با رویدادهای شاهنامه فردوسی، به نگر میرسد که روزگار طهمورث (به استثنای داستان پیدایش دبیره) با زمانه نوسنگی همخوانی دارد.