ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کیانیان» ثبت شده است

پیوندهای میان کیانیان با ایلامیان

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

کیانیان و ایلامیان

کیانیان با ایلامیان همبستگی بسیار استواری از دید  ارتشی داشته اند و این همبستگی‌به ‌دلیل نزدیکی این دو شهرگرایی‌با یکدیگر است چرا که ما اکنون می دانیم دولت کیانیان درمحدوده استان فارس‌در بخش ممسنی چه بسا دارای پایتخت بوده و دولت ایلامیان هم در شوش و این یکی از انگیزه‌های با ارزش در داشتن همکاری و پیوستگی بوده و از‌طرفی هم آثار باستانی فراوانی از ایلامیان در بخش های گوناگون استان فارس‌از دیرباز بر جا مانده که بیانگر گسترش همبستگی این جایگاه ‌با ایلامیان می باشد از‌طرفی همبستگی تنگاتنگی میان دولت کیانی و دولتهای خاوری ایران هم در باستان شناسی به اُستانش(اثبات) رسیده و هم در شاهنامه به آن نمارِش شده و همچون فرمانبرداری شاهان خاوری ایران مانند سام و رستم از شاهان هم روزگار خود سخن به میان اورده و این می رساند که دولت کیانی واسط همبستگی خاور و باختر ایران بوده و در هنگام جنگ و نکته‌ها بازرگانی همچون  پل رسانشی(ارتباطی) میان خاور و باختر کار ‌می نموده است.

  • سوشیانت

گستره فرمان‌روایی کیانیان

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

آیا بخش فهلیان در نور آباد ممسنی پایتخت کیانیان بوده است؟

گستره گیتانگاری(جغرافیایی) که کیانیان بر آن فرمانروایی می کرده اند و بویژه پایتخت آنها با نگرش به نمارِش‌هایی که در شاهنامه در زمینه بازگشت پادشاهان کیانی از جنگها یا برگزاری آیین‌های آنها نمارِش می کند می توان به داده‌هایی در این باره رسید همچنین در داستان به تخت نشستن کیخسرو می خوانیم :

زپهلو برفتند آزادگان                 سپهبد سران و گرانمایگان

و در داستان گمراه شدن کی کاوس بدست اهریمن :

همی بود تا یکزمان شهریار             زپهلو برون شد ز بهر شکار

یا در داستان سهراب می خوانیم :

یکی لشکر آمد زپهلو بدشت             که ازگرد ایشان هوا تیره گشت

یا پس از بازگشت کیخسرو از فتح دژ بهمن می خوانیم: 

سوی پهلو پارس بنهاد روی      جوان بود و بیدار و دیهیم جو

  • سوشیانت

بررسی زمان رخداد پیشامدها اساتیری شاهنامه

سوشیانت | شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

بررسی زمان رخداد پیشامدها اساتیری شاهنامه

از برخی پیشامدها کهن نگاری میتوان به زمان رخداد استوره ای و زودودن گرد از آن پی برد یکی از این پیشامدهاکه در نوشتار کهن نگاری  و همچنین در یافته‌ها باستان شناسی مورد پسند است آتشفشان و بدنبال آن خشکسالی بزرگی است که در 2200 سال پیش از زایش مسیح روی داده و در روند ان آبخوست(جزیره) کرت در آبهای دریای سیاه ازمیان رفته این رخداد دگرگونی‌های آب و هوای سهمگینی سرتاسر خاورمیانه داشته به گونه ای که در ایران و سوریه و مصر خشکسالی چند ساله ای پدید آورد است اگر در داستان یوسف ژرف میانی کنیم چنین خشکسالی سالی را در شام و مصر می میانیم که از راه رویا در خواب دوستان یوسف در زندان آمده و یوسف انجام آن را یشگویی کرده در داستان گیو و آوردن کیخسرو هم به این خشکسالیو هفت ساله بودن آن نام برده شده است و سروش آسمانی به گودرز در رویا می گوید که راه پایان آن آوردن کیخسرو از توران به ایران می باشد .

  • سوشیانت

پادشاهی کیانیان ، کیخسرو

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

کیخسرو

یشت پنجم می گوید که کیخسرو پهلوان بی همال ایرانی و متحد کننده ی شهرهای شاهنشاهی ایران زمین،در نزدیکی دریاچه ی چئچست برای اردویسور آناهیتا قربانی میکند و از او میخواهد که فرش دهد،کامیابش کند و بر جاودان و امیران ستمکار پیروزش بخشد.در یشت نهم نیز از کیخسرو یاد شده و این یاد کرد حاوی آگاهی های ارزنده ایست که در شاهنامه نیز به چشم میخورد.در یشت سیزدهم و پانزدهم بر بخشی از کارهای پهلوانی کیخسرو آگاه میشویم.بنابر روایات ماخذ مزبور،ائوروسار که یکی از امیران مخالف و رقیب کیخسرو در جنگل سپید است،درابتدا و وسط و انتهای جنگل مزبور ایزد ویو را می ستاید و خواستار آن میشود که کیخسرو،آن استوار کننده ی شاهنشاهی ایران،بر وی ظفر نیابد و او توان آن را داشته باشد که از دست آن پادشاه بگریزد.بموجب نامه های پهلوی،کیخسرو پسر سیاووش،نتیجه ی ازدواج او با ویسپان فری "فرنگیس"دختر افراسیاب بوده و در تورانزمین بزرگ شده است.اما کیخسرو مانند کیکاووس "پادشاه هفت کشور"نیست،بلکه فقط شهریار کشور خونی رس معرفی شده است.

  • سوشیانت

پادشاهی کیانیان ، سیاووش

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۱دیدگاه

سیاووش

سیاوش پسر کیکاووس است که به پهلوی سیاووخش(دارنده ی اسب سیاه گشن "نر")یا سیاووش خوانده میشود.در شاهنامه و روایات ملی،شرح حال سیاووش داستانی پر حادثه و دلکش است که با غم مرگش پایان می پذیرد.طبق معمول،اوستا جز نام و اشاراتی ناچیز،آگاهی دیگری از او بدست نمیدهد.و نیز هر چند در نامه های پهلوی سخن بیشتری از وی به میان می آید،ولی با اینحال مطالب ماخذ مزبور درباره ی شخص وی نیست،بلکه بیشتر به کنگ دژ(در اوستا)یا شهری مربوط میشود که به توسط او ساخته شده است.در اوستا نخستین موضعی که در آن نامی از سیاووش برده شده می شود،یشت سیزدهم است.دراین منبع از هشت کوی(شاه) که سلسله ی کیانیان را تشکیل می دهند یاد و به فروهرشان درود فرستاده شده است.

  • سوشیانت

پادشاهی کیانیان ، کیقباد

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

کیانیان ـ کیقباد (کوی کوات)

نخستین شاهی که پس از انقراض سلسله ی پیشدادیان بر اورنگ شهریاری تکیه زد کیقباد بود.که این مقام را با یاری و کمک زال و رستم بدست آورد.در اوستا تنها دو بار از کیقباد به نام Kavata و لقب Kavi (به معنی شاه) یاد شده است.در زبان پهلوی نیز دگرگونی چندانی در این نام پدید نیامده و به شکل Kavat ضبط شده و از همین کلمه تلفظ پارسی و تازی قباد پدیدار گردیده است.نخستین یاد کیقباد در پشت سیزدهم به چشم میخورد.در این منبع پس از ذکر شاهان پیشدادی،نام وی در راس کیانیان قرار میگیرد و فروهرش ستایش میشود.دومین موضعی که به نام کیقباد بر میخوریم،پشت نوزدهم یا کیان یشت یا زامیاد یشت است که در آن از ستایش فراز کوی کوات سخن به میان می آید.
در نامه ها و تواریخ پهلوی نیز شرح مبسوط و مفصلی از این نخستین شاه کیانی به چشم نمیخورد تا بتوان از آن روایتی قانع کننده بوجود آورد،بویژه آنکه سلسله نسب وی هم نامعلوم و مبهم است.بنا به روایت بند هش،کوات کودکی بود که وی را در صندوقی نهاده در آب رها کرده بودند.اوزو(زاب ـ زو) او را یافت،به فرزند خواندگی پذیرفت و کواذ (Kavaz ) نام نهاد.

  • سوشیانت

ضحاک

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ | ۰دیدگاه
ضحاک

داستان ضحاک با پدرش: 
ضحاک فرزند امیری نیک سرشت و دادگر به نام« مرداس» بود. اهریمن که در جهان جز فتنه و آشوب کاری نداشت کمر به گمراه کردن ضحاک جوان بست. به این مقصود خود را به صورت مردی نیکخواه و آراسته درآورد و پیش ضحاک رفت و سر در گوش او گذاشت و سخنهای نغز و فریبنده گفت. ضحاک فریفته او شد. آنگاه اهریمن گفت: « ای ضحاک، می خواهم رازی با تو درمیان بگذارم. اما باید سوگند بخوری که این راز را با کسی نگویی.» ضحاک سوگند خورد. 
اهریمن وقتی مطمئن شد گفت: « چرا باید تا چون تو جوانی هست پدر پیرت پادشاه باشد؟ چرا سستی می کنی؟ پدرت را از میان بردار و خود پادشاه شو. همه کاخ و گنج و سپاه از آن تو خواهد شد.» 

  • سوشیانت

باستان‌شناسی شاهنامه،کیومرث

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش اول عصر کیومرث

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه: دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

دوره پارینه‌سنگی زیرین (Lower Paleolithic/ Old Paleolithic/ Old Stone Age) را بر اساس شیوه ابزارسازی، دوره آشولی/ آشولین (Acheulean) نیز می‌نامند. انسان این دوره، با نام‌های انسان قائم/ راست‌قامت/ هومو اِرِکتوس (Homo erectus)، انسان کاروَرز (Homo ergaster) و انسان‌ریخت (Anthropomorph) شناخته می‌شود.

عمده منابع مطالعه بر روی انسان دوره پارینه‌سنگی زیرین، استخوان اندام‌ها و ابزار سنگی است. این ابزارهای سنگی، بزرگ، خشن و زبره‌تراش هستند و در همه جای جهان با یکدیگر شباهت دارند. در این دوره انسان آتش را می‌شناسد و به میزان محدود از آن بهره می‌برد. از این دوره هیچگونه آثار هنری و نقاشی و نگارکند به دست نیامده و همچنین در باره چگونگی زندگی و روابط مشترک، مناسبات زن و مرد، اعتقادات و امثال آنها اطلاعاتی در دست نیست. غذای انسان در این دوره و نیز تا حدودی در دوره‌های بعدی، عمدتاً جیره گیاهی بوده و در مواقع ناچاری به جیره جانوری روی می‌آورده است.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،طهمورث

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش سوم روزگار طهمورث

 روزگار پارینه‌سنگی، روزگار کیومرث

2.        زمانه میان‌سنگی، روزگار هوشنگ

3.       زمانه نوسنگی، روزگار طهمورث

4.       زمانه مس، روزگار جمشید

5.       زمانه مفرغ، روزگار آژی‌دهاک

6.       زمانه آهن، روزگار کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه:

 دوره میان‌سنگی، روزگار طهمورث

زمانه نوسنگی (Neolithic) را با نام روزگار سنگ نوین (New Stone era) و نیز به ویژه آغاز آنرا با نام دگردیسی نوسنگی (Neolithic Revolution) می‌شناسند.

در زمانه نوسنگی چگونگی آب‌وهوایی بهبود چشمگیری می‌یابد. جایگاه های کوچک آدم‌در زمانه میان‌سنگی گسترش  می‌یابند و همراه با گسترش کشاورزی و رام شدن بی‌خرده(کامل) جانورانی همچون بز و گوسفند، دگرگون به سکونتگاه‌هایی می‌شوند که می‌توان نام آنها را خانه و روستا نهاد. پیدا شدن استخوان سر ‌هایی از میش بی شاخ از رام شدن گوسفند پیش از این زمانه بازگویی می‌کند. آدم‌به فن‌آوری سفال دست‌ساز پی می‌برد و همزمان با آن ظروفی همچون کاسه و سینی از سرشت سنگ می‌سازد. پیکرک‌های گلی به فراوانی ساخته می‌شوند. پیدا شدن شمارگان فراوانی دوک نخ‌ریسی سنگی نشان از آشنایی آدم‌با ریسندگی و بنابراین بافت پوشاک دارد. حصیربافی و فرشبافی (و نه قالیبافی) روا می‌شود. کشت گندم، جو و عدس همه‌گیر  می‌گردد و ماندگاری آن، رام شدن این دانه‌ها را به همراه دارد.  

آدم روزگار نوسنگی هنوز با خانواده به دریافته آینده آن آشنا نیست و چه بسا همگی مردم یک روستا در گزاره یک خانواده بزرگ یکتا هستند. هر چند که از چگونگی فراخورات زن و مرد آگاهیی در دست نیست، اما بودن انبارها و تنورها و آتشدان های هموند ،‌و نیز جایگاه متمرکزی برای نگهداری ابزار زراعی، بر زندگی همسوییی آنان‌ و نبود دارندگی ویژگانی فرنودی ‌می‌کند.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،هوشنگ

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش دوم عصر هوشنگ

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

 باستان‌شناسی شاهنامه: دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ

دوره میان‌سنگی را با نام‌های دوره مزولیتیک (Mesolithic)، دوره فراپارینه‌سنگی (Epipaleolithic) و بر اساس شیوه‌های ابزارسازی، دوره زارزی/ زارزین (Zarzian) نیز می‌شناسند. دوره میان‌سنگی را نباید به دوره پارینه‌سنگی میانی اشتباه گرفت.

در دوره میان‌سنگی انسان با امکان ذخیره مواد غذایی گیاهی و جانوری آشنا می‌شود. در این دوره، کنترل مواد غذایی جانوری با شکار نکردن بچه حیوانات و ماده‌های آبستن آغاز می‌شود. سپس محافظت از آن حیوانات از بیم فرار نکردن، موجب آغاز روند اهلی شدن حیوانات می‌گردد.

از دوره میان‌سنگی، نمونه‌هایی از ساخت و بکارگیری داس شناخته شده است که خبر از آشنایی انسان با کشت و زرع می‌دهد. این داس‌ها از جنس سنگ و نیز با استخوان شکاف داده شده و نصب دندانه‌های برنده ریز از جنس سنگ در میان آن و الحاق دسته چوبی بر انتهای آن ساخته می‌شده‌اند. تعداد زیاد سنگ‌ساب‌های پیدا شده، از رسیدن انسان مرحله آماده‌سازی غذا آگاهی می‌دهند. سه عامل: اهلی کردن حیوانات، آغاز کشاورزی و آماده‌سازی غذا، موجب می‌شود تا انسان به زمین و سرزمین وابستگی و تعلق خاطر پیدا کند و به مرحله یکجانشینی برسد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ