ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ضحاک» ثبت شده است

گستره فرمان‌روایی کیانیان

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

آیا بخش فهلیان در نور آباد ممسنی پایتخت کیانیان بوده است؟

گستره گیتانگاری(جغرافیایی) که کیانیان بر آن فرمانروایی می کرده اند و بویژه پایتخت آنها با نگرش به نمارِش‌هایی که در شاهنامه در زمینه بازگشت پادشاهان کیانی از جنگها یا برگزاری آیین‌های آنها نمارِش می کند می توان به داده‌هایی در این باره رسید همچنین در داستان به تخت نشستن کیخسرو می خوانیم :

زپهلو برفتند آزادگان                 سپهبد سران و گرانمایگان

و در داستان گمراه شدن کی کاوس بدست اهریمن :

همی بود تا یکزمان شهریار             زپهلو برون شد ز بهر شکار

یا در داستان سهراب می خوانیم :

یکی لشکر آمد زپهلو بدشت             که ازگرد ایشان هوا تیره گشت

یا پس از بازگشت کیخسرو از فتح دژ بهمن می خوانیم: 

سوی پهلو پارس بنهاد روی      جوان بود و بیدار و دیهیم جو

  • سوشیانت

پادشاهان اساتیری ایران بخش پنجم

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

ضحاک

پس از هزار سال زندگی جمشید،دوران هزار ساله ی حکومت آژی دهاک یا ضحاک فرا می رسد.دوران شهریاری جمشید دوران عظمت ،بزرگی،آسایش و سازندگی تاریخ ایرانست.اما در هزار سال عمر و شهریاری ضحاک اوضاع واژگونه می شود،واین بدانجهت است که آژی دهاک هزاره ی تباهی ،ویرانی،مرگ و تاریکی را بنیان می نهد.در سانسکریت و نیز در وداها،نشانه هایی از کردار های زشت آژی دهاک به چشم می خورد.نام آژی دهاک از دو جز آژی و دهاک ترکیب می شود و هر کدام از این دو جز،در اوستا بطور جداگانه آمده و مورد استعمال قرار گرفته است.آژی به معنی مار و اژدها ست.در اوستا به این معنی چنین اشاره شده است:"نخستین کشوری که من آفریدم،آریاویج بود که رود و نگوهی دائی تی از آن می گذرد.اما اهریمن در آنجا آژی(=مار) را بیافرید."دهاک نیز آفریده ای اهریمنی و زیانرسان است.و از ترکیب این دو واژه،در ادبیات دینی و اساطیری مخلوقی بسیار قوی پنجه،مهیب و گزند آور پدید آمده است.در اوستا و همچنین در روایات از دهاک یاد شده است.در فصل 9 یسنا ضمن داستان هوم،از آژی دهاک یاد می شود که بدست فریدون به هلاکت می رسد.

  • سوشیانت

گرمایِل

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

گرمایِل یا کَرمایِل، در شاهنامه نام گران مایه‌ای پارسا می‌باشد که صفتِ پیش بین دارد. او به همراهی ارمایل پاکدین، برای رهانیدن نیمی از جوانانی که قربانی ِ ماران ضحاک می‌شدند، به خوالیگری شاه تازی پرداختند و با بهره بُردن از مغز گوسپندان هر شب یکی از دو جوان را نجات داده و او را پنهان می‌نمودند. چون شمار این جوانان به دویست نفر می‌رسید، آنان را همراه چند میش و بره راهی صحرا می‌نمودند.

به گزارش شاهنامه، کردان، از نژاد همان جوانانی هستند که با یاری ارمایل و گرمایل از مهلکهٔ ضحاک گریختند.

فردوسی در بیتی از شاهنامه اش، از ارمایل و گرمایل چنین یاد می‌کند:

یکی نامش، ارمایل ِ پاکدین   دگر نام، گرمایل ِ پیش بین
  • سوشیانت

ارمایل

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

اَرمایِل، در شاهنامه نام گران مایه‌ای پارساست که صفتِ پاکدین دارد. او به همراهی کرمایل (گرمایل)ِ پیش بین، برای رهانیدن نیمی از جوانانی که قربانی ِ ماران ضحاک می‌شدند، به خوالیگری شاه تازی درآمدند و با استفاده از مغز گوسفندان هر شب یکی از دو جوان را نجات داده و چون شمارشان به دویست می‌رسید، آنان را همراه چند میش و بره راهی صحرا می‌نمودند.

به گزارش شاهنامه، کردان، از نسل همان جوانانی هستند که با یاری ارمایل و گرمایل از ضحاک گریختند.

فردوسی در بیتی از شاهنامه اش، از ارمایل و گرمایل چنین یاد می کند:

یکی نامش، ارمایلِ پاکدین   دگر نام، گرمایل ِ پیش بین
  • سوشیانت

داستان ضحاک و فریدون

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

ضحاک

ضحاکاز پادشاهان اسطوره‌ای ایرانیان است. درشاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزه وران است. او پس از کشتن پدرش به ایران می‌تازد وجمشید را می‌کشد و بر تخت شاهی می‌نشیند. با بوسهٔ ابلیس،بر دوش ضحاک دو مار می‌روید. ابلیس به دست یاری او آمده و می‌گوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مارها خوراند تا گزندی به او نرسد.

و بدین‌سان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا می‌کشد تا این که آهنگری به نام کاوه به پا می‌خیزد، چرم پارهٔ آهنگری‌اش(درفش کاویانی‌) را بر می‌افرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک می‌خواند. فریدون ضحاک را درالبرز کوه (دماوند) به بند می‌کشد

  • سوشیانت

ضحاک

سوشیانت | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ | ۰دیدگاه
ضحاک

داستان ضحاک با پدرش: 
ضحاک فرزند امیری نیک سرشت و دادگر به نام« مرداس» بود. اهریمن که در جهان جز فتنه و آشوب کاری نداشت کمر به گمراه کردن ضحاک جوان بست. به این مقصود خود را به صورت مردی نیکخواه و آراسته درآورد و پیش ضحاک رفت و سر در گوش او گذاشت و سخنهای نغز و فریبنده گفت. ضحاک فریفته او شد. آنگاه اهریمن گفت: « ای ضحاک، می خواهم رازی با تو درمیان بگذارم. اما باید سوگند بخوری که این راز را با کسی نگویی.» ضحاک سوگند خورد. 
اهریمن وقتی مطمئن شد گفت: « چرا باید تا چون تو جوانی هست پدر پیرت پادشاه باشد؟ چرا سستی می کنی؟ پدرت را از میان بردار و خود پادشاه شو. همه کاخ و گنج و سپاه از آن تو خواهد شد.» 

  • سوشیانت

تمدن خوزیه( بخش سوم )

سوشیانت | شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۲۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

( بخش سوم )

 

عقیده به زندگی پس از مرگ نیز نزد خوزی ها رواج داشته و مردگانشان اسباب و اثاث زندگی را با خودشان به گور می بردند تا وقتی در گورشان زنده شدند از انها استفاده کنند. از گور بچه ها حتی اسباب بازی نیز به دست امده است که در گور نهاده بوده اند تا وقتی زنده شد با انها بازی کند. اثاث و وسائلی از گورها یافت شده است که نشان دهنده باور خوزی ها به زندگی پس از مرگ است.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،طهمورث

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش سوم روزگار طهمورث

 روزگار پارینه‌سنگی، روزگار کیومرث

2.        زمانه میان‌سنگی، روزگار هوشنگ

3.       زمانه نوسنگی، روزگار طهمورث

4.       زمانه مس، روزگار جمشید

5.       زمانه مفرغ، روزگار آژی‌دهاک

6.       زمانه آهن، روزگار کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه:

 دوره میان‌سنگی، روزگار طهمورث

زمانه نوسنگی (Neolithic) را با نام روزگار سنگ نوین (New Stone era) و نیز به ویژه آغاز آنرا با نام دگردیسی نوسنگی (Neolithic Revolution) می‌شناسند.

در زمانه نوسنگی چگونگی آب‌وهوایی بهبود چشمگیری می‌یابد. جایگاه های کوچک آدم‌در زمانه میان‌سنگی گسترش  می‌یابند و همراه با گسترش کشاورزی و رام شدن بی‌خرده(کامل) جانورانی همچون بز و گوسفند، دگرگون به سکونتگاه‌هایی می‌شوند که می‌توان نام آنها را خانه و روستا نهاد. پیدا شدن استخوان سر ‌هایی از میش بی شاخ از رام شدن گوسفند پیش از این زمانه بازگویی می‌کند. آدم‌به فن‌آوری سفال دست‌ساز پی می‌برد و همزمان با آن ظروفی همچون کاسه و سینی از سرشت سنگ می‌سازد. پیکرک‌های گلی به فراوانی ساخته می‌شوند. پیدا شدن شمارگان فراوانی دوک نخ‌ریسی سنگی نشان از آشنایی آدم‌با ریسندگی و بنابراین بافت پوشاک دارد. حصیربافی و فرشبافی (و نه قالیبافی) روا می‌شود. کشت گندم، جو و عدس همه‌گیر  می‌گردد و ماندگاری آن، رام شدن این دانه‌ها را به همراه دارد.  

آدم روزگار نوسنگی هنوز با خانواده به دریافته آینده آن آشنا نیست و چه بسا همگی مردم یک روستا در گزاره یک خانواده بزرگ یکتا هستند. هر چند که از چگونگی فراخورات زن و مرد آگاهیی در دست نیست، اما بودن انبارها و تنورها و آتشدان های هموند ،‌و نیز جایگاه متمرکزی برای نگهداری ابزار زراعی، بر زندگی همسوییی آنان‌ و نبود دارندگی ویژگانی فرنودی ‌می‌کند.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،جمشید

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش چهارم عصر جمشید

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه: دوره مس، عصر جمشید

دوره مس یا کالولیتیک (Chalcolithic/ Copper Age) را با نام‌های عصر اِنِئالیتیک (Eneolithic/ Æneolithic)، عصر سنگ و مس، و عصر پیش از شهرنشینی نیز می‌شناسند.

در این دوره انسان موفق به کشف مس می‌شود و برای نخستین بار با یک فلز و چگونگی استخراج و بهره‌برداری از آن آشنا می‌گردد. او در آغاز مس را با چکش‌کاری به شکل دلخواه حالت می‌دهد و سپس فن‌آوری ریخته‌گری و ساخت قالب را ابداع می‌کند. کشف مس و فعالیت‌ها و حرفه‌های متعدد مرتبط با آن موجب دگرگونی در نیروهای تولیدی جامعه می‌گردد.

در همین دوره، چرخ به عنوان یکی از بزرگترین اختراعات بشری ساخته می‌شود. کشتی‌رانی رایج می‌گردد. پیشرفت‌های متعددی در پزشکی روی می‌دهد که نمونه‌ای از آن تراش دندان پوسیده با مته‌های سنگی یک میلیمتری و جراحی جمجمه برای معالجه ئیدروسِفالی است.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،هوشنگ

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۱۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش دوم عصر هوشنگ

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

 باستان‌شناسی شاهنامه: دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ

دوره میان‌سنگی را با نام‌های دوره مزولیتیک (Mesolithic)، دوره فراپارینه‌سنگی (Epipaleolithic) و بر اساس شیوه‌های ابزارسازی، دوره زارزی/ زارزین (Zarzian) نیز می‌شناسند. دوره میان‌سنگی را نباید به دوره پارینه‌سنگی میانی اشتباه گرفت.

در دوره میان‌سنگی انسان با امکان ذخیره مواد غذایی گیاهی و جانوری آشنا می‌شود. در این دوره، کنترل مواد غذایی جانوری با شکار نکردن بچه حیوانات و ماده‌های آبستن آغاز می‌شود. سپس محافظت از آن حیوانات از بیم فرار نکردن، موجب آغاز روند اهلی شدن حیوانات می‌گردد.

از دوره میان‌سنگی، نمونه‌هایی از ساخت و بکارگیری داس شناخته شده است که خبر از آشنایی انسان با کشت و زرع می‌دهد. این داس‌ها از جنس سنگ و نیز با استخوان شکاف داده شده و نصب دندانه‌های برنده ریز از جنس سنگ در میان آن و الحاق دسته چوبی بر انتهای آن ساخته می‌شده‌اند. تعداد زیاد سنگ‌ساب‌های پیدا شده، از رسیدن انسان مرحله آماده‌سازی غذا آگاهی می‌دهند. سه عامل: اهلی کردن حیوانات، آغاز کشاورزی و آماده‌سازی غذا، موجب می‌شود تا انسان به زمین و سرزمین وابستگی و تعلق خاطر پیدا کند و به مرحله یکجانشینی برسد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ