ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تیسفون» ثبت شده است

زندگی نامه مانی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ب.ظ | ۱دیدگاه

شرح زندگی مانی ( به روایت ویدن گِرِن )

دوران جوانی مانی و اولین دعوت آشکار او 

1 - در حدود سال 200 میلادی در همدان پایتخت مادها شاهزاده ای اشکانی از نسل ارشک زندگی می کرد که پاتک نام داشت. او با زنی با نام یهودی- مسیحی مریم که با خانوادة کمسرکان از شاهزادگان اشکانی نسبت داشت ازدواج کرد. خانوادة کمسرکان شعبه ای از خاندان سلطنتی اشکانی بود که بعدها در تاریخ ارمنستان نقش مهمی پیدا کرد. بنابراین خون سلطنتی اشکانی از طریق هر دو والدین در رگهای پسری که بعدها مریم برای شوهرش به دنیا می آورد جاری بود. 
پاتک همدان را ترک کرد و در تیسفون پایتخت امپراطوری سلوکی اقامت گزید. ملوک الطوایف بزرگ غالباً بین اقامت گاه های خارج از شهر و قصرهای مجلل خود در پایتخت نقل مکان می کردند، اما این تغییر محل پاتک از شهر مادی خود ظاهراً برای همیشه بوده است. تمام توجه پاتک بر مذهب متمرکز بود و او نیز مانند بسیاری از معاصرینش خدا را جستجو می کرد. 
چنانچه از یک منبع عربی برمی آید، یک روز پاتک در بت خانه ای که اغلب به آنجا می رفت، صدایی از محراب به گوشش رسید که می گفت : «پاتک گوشت نخور، شراب ننوش و از زن پرهیز کن». سه روز متوالی همان صدا را شنید که همین فرمان ها را می داد. غرق در دریای تفکر، پاتک دربارة این وحی اندیشة بسیار کرد و تصمیم گرفت به فرقه ای که در میسان (1) بود و پیروان آن «کسانی که غسل می کنند» نامیده می شدند بپیوندد (الفهرست- چاپ فلوگل، ص 328). هیچگونه اطلاعی در متن عربی، از چگونگی معبدی که بیت الاصنام نامیده شده در دست نیست. این اصطلاح، هم با سریانی bet Petakre که در قصة یولیان(2) به نیایش گاه های کفار در سوریه اطلاق می شد و هم با butxaneh (بتخانه) در فارسی نو که شاید منظور از آن خانة بوداست، مطابقت می کنند. به هر حال بعید به نظر نمی رسد که منظور یک معبد بودایی بوده باشد، زیرا از زمان آشوکا (3) یک دسته مبلغ بودایی همیشه در بین النهرین مقیم بوده اند. اندکی پس از واقعه بتخانه، مریم زن پاتک پسری به دنیا آورد که اسمش را مانی گذاشت. تاریخ تولد او را می توان 14 آوریل 216 میلادی تعیین کرد. 

  • سوشیانت

بازرگانی در دوره ساسانی

سوشیانت | سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

تجارت در دوره ساسانیان

 

تمرکزگرایی دولت ساسانی تغییرات مهمی در تجارت آن دوره ایجاد کرد، علاوه بر آن استقلال شهرهای کاروانی سوریه و بین‌النهرین نیز از بین رفت. عموما بازرگانی تحت حکومت ساسانیان همراه با سلسله مراتب قانونی، به خوبی سازماندهی شده بود.

در اواخر سده چهارم میلادی تهاجم بدویان به آسیای مرکزی و ایران شرقی به طور قابل ملاحظه‌ای مانع تجارت در شرق شد. اما با این وجود ، توسعه دیوان سالاری پایدار در هر دو امپراتوری بیزانس و ساسانی و رشد اهمیت تجارت بین آن ها و همچنین تجارت با شرق دور به پیشرفت در طول دوره خسرو اول (79 _ 531 م) و جانشینانش کمک کرد.

در این مدت «سغدیان» فعال‌ترین بازرگانان جاده ابریشم بودند. چینی‌ها، میوه، شراب، آثار فلزی (به خصوص از آهن)، زره، ظروف شیشه‌ای و همه نوع سرگرمی‌های سغدی را وارد می‌کردند. برای مثال اسلوب و مضامین هنری ایران ساسانی با طرح طاووس نر و اسب‌های بالدار روبه‌روی هم بر جامه‌های کتان ظاهر شد که در آسیای مرکزی، چین و حتی ژاپن عمومیت داشت. با این وجود اشیای کمی از این نوع و با منشاء ایرانی باقی مانده است.

ساسانیان برای فروش کالا از مهرهای گلی استفاده می کردند.

  • سوشیانت

نگاهی به پیشیه دریا نوردی در خلیج پارس

سوشیانت | يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

پیشینه‌ دریانوردی در خلیج فارس به گذشته‌های بسیار دور، دست‌کم دو هزار سال پیش از میلاد، می رسد. مردمان تمدن‌های سومر، آکاد، عیلام، همواره بین میان‌رودان(بین‌النهرین) و موهنجودارو در دره‌ سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند...

 

کاوش‌ها و پژوهش‌های چند دهه‌ کنونی نشان داده است که فینیقی‌ها، مردمانی آریایی‌نژاد که در سرزمین‌های ساحلی دریای مدیترانه (لبنان، بخش‌هایی از سوریه و فلسطین) زندگی می کردند، نخست در جزیره‌ها و سرزمین‌های پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی می کردند. پس از روی کار آمدن هخامنشیان در ایران، داریوش اول برای کشف سرزمین‌های تازه از دریانوردان برجسته‌ ایرانی، فینیقی و ساتراب‌های یونانی‌نشین امپراتوری پارس خواست که برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمین‌ها به دریانوردی بپردازند. به نظر می‌رسد در زمان همین پادشاه بود که شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیش‌تر شد.
با این همه، کهن‌ترین سند پیرامون دریانوردی در خلیج فارس به سده چهارم پیش از میلاد باز می‌گردد . در آن زمان، دریانوردی به نام نیارخوس به فرمان اسکندر مقدونی برای کاوش در سرزمین‌های نه چندان شناخته به سفر دریایی پرداخت. او سفر خود را در یازدهمین سال فرمان‌روایی اسکندر آغاز کرد و از مصب رود سند به دهانه‌ی تنگ هرمز و از آن‌جا به آب‌های خلیج فارس رفت و سرانجام در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او در این سفر از راهنمایی چند دریانورد ایرانی، از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی بهره‌مند بود و ماجرای سفر دریایی 146 روزه‌ی خود را در سفرنامه‌ای نوشت که اصل آن از بین رفته، اما چکیده‌ای از آن در کتاب یکی از تاریخ‌نگاران سده‌ی نخست پیش از میلاد به عنوان لشکرکشی اسکندر، برجای مانده است. او هنگام دریانوردی در خلیج فارس با فانوس‌های دریایی بزرگی رو‌به‌رو شده بودکه تا آن زمان مانند آن را ندیده بود و در سفرنامه‌ی خود از آن‌ها به عنوان یکی از شگفتی‌های سفرش یاد کرده است.

  • سوشیانت

نظر افراد بزرگ، دربارۀ کوروش بزرگ به روایت تاریخ​

سوشیانت | شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ | ۱دیدگاه

 

نظر افراد بزرگ، دربارۀ کوروش بزرگ به روایت تاریخ

این نوشتار برای آشنایی بهتر دوستان با دیدگاه های مورخین و دیگر منابع که در ارتباط با کوروش اظهار نظر کرده اند ،گردآوری شده است.امید است که مورد عنایت شما عزیزان واقع شده و اگر نقصانی در این رابطه مشاهده میکنید، آنرا به بزرگواری خود ببخشید.

تورات؛


تورات کوروش را از انسانهای بزرگ و بی نظیر دانسته و ارزش انسانی و معنوی او را در سطح یک پیامبر آسمانی قرار داده است.
کتاب اصلی تورات یعنی تواریخ ایام با نام کوروش پایان می پذیرد و قسمت دوم تورات یعنی از کتاب عزرا به بعد نیز با نام کوروش آغاز شده است.بطور کلی ،تورات بیش از شانزده مورد در فصول مختلف با لحن ستایش آمیز و بی سابقه ای از کوروش یاد کرده و حتی در یک مورد به وی عنوان “مسیح خداوند” داده است.
نکات ذیل قسمتی از مطالبی است که تورات درباره کوروش نوشته است:

“خداوند درباره کوروش میگوید که او شبان من است و هرچه او کند آنست که من خواسته ام”
“این سخنی است از خداوند به کوروش:تو مسیح من هستی . من دست راست تو را گرفتم تا بحضور تو امتها را مغلوب کنم و کمرهای پادشاهان را بگشایم .تا درها را به روی تو باز کنم و دیگر دروازه ها به رویت بسته نشوند . من همه جا پیش روی تو خواهم بود . ناهمواریها را برویت هموار خواهم کرد.و پادشاهان را در پایت خواهم افکند . من کمر تو را زمانی بستم که مرا نشناختی و هنگامی تو را بنام خواندم که هنوز به دنیا نیامده بودی.”

  • سوشیانت

جنگ بهرام گور با ترکان

سوشیانت | شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

جنگ بهرام گور با خاقان تُرک

در میان منابع بومی، طبری گزارش میکند که جنگ با خاقان تُـرک ( شاه اقوام بیابانگرد شمال شرقی، خیونان یا هون ها ) در سال هفتم حکومت بهـرام پنجم، حدود ۴۲۴ میلادی، آغاز شد. در این هنگام بهرام نگران از دریافت تدارکات جنگیِ فرمانروای آن سوی شمال شرقی ایران، بی درنگ به فکر مقابلۀ به هنگام با خطر افتاد. او برای پنهان داشتن برنامۀ خود، با بی تفاوت نشان دادن خود به گزارشهای شمال کشور، پس از سپردن بخش بزرگ سپاه و همچنین ادارۀ کارهای کشور به یکی از برادران خود به نام نَرسی، با سپاه کوچکی در ظاهر برای زیارت آتشکده و معبد آذرگشنسپ به آثورپاتگان ( آذربایجان ) و سپس برای شکار به ارمنستان رفت.

معبد آذرگشنسپ ( معبد شاهان و ارتشتاران ) در آثورپاتگان، بویژه در زمان ساسانیان، پرستشگاهی بود که شاهان اغلب در مناسبت های گوناگون به زیارت آن میرفتند. بزرگان ایران، ناآگاه از برنامۀ بهرام، سفر شاه را فرار از جنگ تلقی کردند و به رغم مخالفت نرسی، با فرستادن سفیری نزد خاقان، که در حال نزدیک شدن بود، از او خواستند تا با دریافت خراج از یورش به ایران صرف نظر کند.

  • سوشیانت

راه‌یابی آریایی ها به ایران و برپایی دولت ماد

سوشیانت | جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ | ۱دیدگاه

 بخش نخست
جایگاه گیتاشناسیی ایران در درازنای کهن نگاری , چهار راه پیشامدها و گذرگاه تندبادهای گوناگون بوده است , چنان که در پیش نام برده شد جایگاه دو شکاف زره کوهستانی , یکی در شمال‌شرقی ( خراسان ) و دیگری در شمال‌غربی ( اذربایجان ) انگیزه میگردید که تیره‌های تازنده به آسانی بتوانند از این گذرگاه گذشته درون ایران شوند.

از فراوان ترین و کهن ترین کوچ های کهن نگاریی به سوی ایران کوچ آریاییان می باشد , همین تیره‌ها چهره این سرزمین را دگرگون کردند. در اینکه این تیره‌ها به چه انگیزه و از کجا به ایران روی آوردند دیدگاهات گوناگون و گاهی ناهمسان , از‌سوی کاردانان ارائه شده است اما آنچه آشکار میباشد این است که این تیره‌ها چنانکه گفته شد از دو گذرگاه از پیش گفته شده , گذشته و بیشتر در بخش های غربی ایران زندگی آغاز کرده و شهرنشینی های شگفت انگیزی را مایه شدند.

برای روشن شدن خاستگاه این تبار جنجال بر انگیز به نگرش های رایمندان میپردازیم.

  • سوشیانت

باختر

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

باختر ، باخذی، باختریش، باکتریانه ، باکتریانا ، باکتریا یا در زمان متأخرتر تُخارستان یا طُخارستان نام سرزمین باستانی وسیعى که قسمت‌های وسیعی از مناطق شرقى ایران باستان را دربر می‌گرفت. باختر از شمال با سرزمین سُغد و آمودریا و از مشرق با چین و از جنوب با هندوستان و رشته‌کوه هندوکش محدود بوده‌است.پایتخت آن شهر باختر ،باکترا یا زاریاسپا بوده که اکنون بلخ می‌گویند و امروزه شهری کوچکی است در ولایت بلخ (به مرکزیت مزار شریف) در شمال افغانستان امروزی.

پیشینهٔ نام

در ادبیات سانسکریت به شکل (بالهیکه) آمده‌است. اصل و ریشه این کلمه (بهلی یا باهلی) است. در اوستا به نام بخدی آمده که با صفت (بخدیم سریرام اردو درفشام) که به معنی (بلخ زیبا و دارای پرچم های بلند) است، آمده و جزء سرزمین‌های اهورامزدا آفریده‌است. در پارسی پهلوی بامیک صفت آن است. که به معنی درخشان و باشکوه و زیبا و روشن آمده و بنابر عقیده پرفسور دارمستتر در زنداوستا ریشهٔ این کلمه (بامیه) است که به معنی درخشان است. بختری در اوستا (بخگی) است و این واژه در پارسی میانه بخل و در پارسی دری بلخ شده و در پارس قدیم در زمان هخامنشیان درسنگ‌نبشته بیستون داریوش بزرگ (بختریش و بختریا) آمده و در ایلامی (بکه شی اش و یا بکتوری ایش) خوانده شده و نیز در زبان آکادی که آنهم بصورت خط میخی است بصورت (باهاتر) آمده و در یونانیبکترا آمده‌است و از آن بکتریا ساخته شده‌است.

  • سوشیانت

سنگ‌نبشته رباطک

سوشیانت | سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

پنجره‌ای گشوده بر فرهنگ و زبان‌های ایرانی

چکیده

کشف سنگ‌نبشته رباطک به چندین پرسش دیرینه در زمینه مطالعات کوشانی، پاسخ داد. به موجب این کتیبه دانسته می‌شود که کوشانیان زبان خود را به نام «زبان ایرانی/ آریایی» می‌شناخته‌اند و آن نیای زبان فارسی یا دری است که گویا «دری» گونه تغییر‌یافته تلفظ واژه «اَریَـئـو» باشد. زبان ایرانی/ آریایی و گونه تحول‌یافته آن بنام دری/ فارسی، زبان همگانی مردمان سرزمین‌های ایرانی بوده و منظور از «فارس»، تنها ناحیه فارس در جنوب ایران نیست؛ بلکه دلالت بر تمامی سرزمین‌های ایرانی دارد. این زبان در شکل نخستین و سپسین خود در گستره‌ای پهناور از غرب ایران آنروز (در آناتولی و کرانه‌های فرات تا هند و پنجاب و آسیای میانه رواج داشته و مفهوم بوده است.

نامبرداری از ایزدان بزرگ و کهن در متن سنگ‌نبشته و آرزوی خوشنودی آنان، نشان‌دهنده مدارای دینی کوشانیان و احترام و پاسداشت آنان در برابر همگی دین‌های ایرانی و غیر ایرانی است. همزیستی و تجمیع ایزدان و دوری از تبلیغ و تأیید منحصرانه یک دین خاص، نشانگر تنوع دینی و فرهنگی، و شاخصی برای درک قدرت و توانایی‌های یک جامعه بالنده و کمال فرهنگی آن است.
فرمان‌نامه کنیشکه در رباطک، این بحث دیرینه در باره خاستگاه قومیتی و فرهنگی، و باورداشت‌های کوشانیان و «یوئِـجی‌»ها را پایان داد. امروزه می‌دانیم که کوشانیان هیچگونه پیوستگی و وابستگی با قبیله‌های بادیه‌نشین آلتاییِ آسیای میانه شرقی نداشته‌ و دارنده تبار، فرهنگ، دین و زبان همین سرزمین بوده‌اند. 

  • سوشیانت

جشن شهریورگان

سوشیانت | دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۱۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

زادروز داراب (کورش؟) و مرگ مانی

شهریور‌روز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیین‌ها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیین‌های جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهی‌های چندانی در باره آن فرا دست نیاید.

نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه ‌وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین می‌نماید که این اندیشه‌ و آرمان، خاستگاه نظریه‌های افلاطون و فارابی در زمینه «آرمان‌شهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونه‌ای تشخص‌یافته به پیکر یکی از امشاسپندان در می‌آورند.

  • سوشیانت

آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد

سوشیانت | دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد

هنگامی که در ۷۵ کیلومتری تخت‌جمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک می‌کنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطره‌انگیز سایه افکنده‌اند، پیش می‌رویم؛ به نظر می‌آید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو می‌رویم. انگار کودکان خونگرم و پرنشاطی که در روستاهای کنار راه، با خوشرویی و با مهر راه پاسارگاد را به شما نشان می‌دهند، و آن دخترکان زیبایی که با جامه‌های چین‌دار و بلند و رنگارنگ، گل‌های بنفشه و بابونه صحرایی دشت پاسارگاد را می‌چینند تا داروی دردهای مادرانشان کنند؛ یادگارهایی گرانبها از هزاران سال پیش و از پاسارگاد خاموش و خفته در تاریخ و آن مردان بزرگ هستند. هنوز هم دستان گرم و پرتوان مردان و بوی خوش نان و تنور خانگی زنان پاسارگاد نشان می‌دهد که اجاق ایرانیان همچنان روشن و همچنان گرم است.

دیرینگی پاسارگاد

منطقه‌ای که امروزه با نام «دشت مرغاب» می‌شناسیم و پاسارگاد هم در آن قرار دارد، از اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد تا اوایل هزاره دوم دارای سکونتگاه‌ها و جمعیت فراوانی بوده و آثار آن در محوطه‌های پیش از تاریخی «تل نخودی»، «تل سه‌آسیاب» و تپه «دو تولون» و بتازگی در محوطه بسیار غنی و مهم «تنگه بلاغی» بدست آمده است. همچنین پس از یک دوره رکود چند صد ساله (که در همه جای ایران دیده می‌شود) در اوایل هزاره نخست پیش از میلاد نیز شواهد زیستی پراکنده‌ای در آن دیده شده است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ