چگونگی ایران در روزگار هخامنشیان
شاهنشاهی هخامنشی
در اینجا کوشش بر این داریم تا نگاهی کوتاه، کارآمد و سودمند به زندگانی و برخی کار های انجام شده در زمانه هخامنشان بویژه چند تن از شاهان نخستین این شاهنشاهی پرآوازه داشته باشیم. زندگی مردمان آن زمان دستخوش دگرگونی های بسیاری بود، هخامنشیان آرامش و آسودگی و شهرنشینی را برای مردمان روزگار خود به ارمغان آورده اند.
هخامنشیان خاندان پرآوازه ای بودند که برای نخستین بار بر سراسر ایران و بیگمان بر بخش پهناوری از جهان فرمانروایی می کردند. کارسازی هخامنشیان بر فرمانروایی های آینده و همچنین به دانش آدمیان و پیشرفت شهریگری بر کسی پوشیده نمی باشد و مردمان کنونی بسیاری از داشته های خود را وامدار هخامنشیان می باشند.
فرمانروایی آنان در گستره شاهنشاهی شان مایه گسترش کشاورزی، آسان نمودن بازرگانی، برپایی راه های میانکشوری، برپایی آسا، فروزش پژوهشهای دانشوارانه و هزاران کار سودبخش و سودمند دیگر برای پیشرفت و بهتر شدن زندگی آدمیان بودهاست. پایههای منشی این شاهنشاهی نیز به ویژه در زمانه کسانی مانند کوروش، داریوش و خشایارشا دربردارنده ارج نهادن به باورهای مردم پیرو و پشتیبانی از ناتوانان در برابر زورگویان بودهاست، از دیدگاه کهن نگاری نغز می باشد. گفتار نامور کوروش در هنگام پیروزی بر بابل را، پژوهشگران یک نمونه از پایهگذاری های حقوق مردم در روزگار باستان برشمردهاند. در این نسک کوشش می کنیم تا بخشی از دریای بیکران پهنه زندگانی این چند پادشاه بیهمتا را نشان دهیم.
هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از زادروز تا ۳۳۰ پیش از زادروز) بر بخش بزرگی از جهان شناختهشده آن روز از رود سندتا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا شمال خاوری آفریقا فرمان راندند.
برخی از کارهای انجام شده در روزگار هخامنشیان
- یک پارچه شدن و زندگی زیر یک پرچم خاندان های ایرانی برای نخستین بار
- بزرگتررین شاهنشاهی کهن نگاری از دید گستره پهناوری
- آیین مندی و برپایی دادگری
- گسترش فرهنگ و شهرگرایی و شهرنشینی
- ساخت یکی از بی همتاترین سازه های باستانی ( پارسه )
- گسترش هنر، مهرازی، فلزکاری، سفال سازی، پارچه بافی و ...
- به کار گیری و گسترش خُنیا بویژه ساز چنگ
- بنیانگری نخستین منشور حقوق بشر کورش
9. نخستین سامانه پستی در گیتی
10. حمایت از دانش و پشتیبانی از دانشمندان ایرانی و بیگانه
و ده ها و صد ها کار ارزنده دیگر که به جهانیان پیشآورد داشتند.
جایگاه زن در زمانه هخامنشیان
در زمانی که زنان در بازارهای آتن و یونان و دیگر کشور های جهان آن روزگار همچون کالا داد و ستد می شدند و بهره ابزاری تنها برای خواست آمیشزی مردان داشتند، در دولت پارس رخدادها این گونه نبود و زنان در ردههای بالای مردمان هم، بر پایه سزاواری خود جایگاه ارزنده ای داشتند.
ارزش و جایگاه زن در فرهنگ کهن ایران زمین در این شاهنشاهی نیز هویدا می باشد. هستی بانوانی مانند پانته آ، رکسانا، آریاتس، آتوسا، آرتمیس و ... همچنین بزرگداشت و ارج نهیبه زنان، و جشن هایی به فراخور پاس داشت آنها روشنگر دیدگاه روشن ایرانیان باستان به زن در زمانی است که او در جهان از جایگاهی برخوردار نبود و به او تنها همچو برده نگاه می کردند نمایان می نماید. هستی این نام آوران زن ارزش والای زن در برابر با مردان و برابر با آنان همچون یک انسان می باشد ، نه یک کالا و یا دست آویز گرایش آمیزشی و بسیار خواهی دَد منشانه. این گونه بود که گروه مردمانی توانستند سده های دراز، جهان را شیفته و گیرای فرهنگ فرهیخته و زیبای خود کنند.
همسانی زن و مرد در ایران باستان یکی از آیین های سپند و جدایی ناپذیر فرهنگ ایران بود. زنان ایران باستان پادشاه، فرمُدار، مهساز و فرمانده سپاه می شدند برای نمونه می توان به آرتمیس، آتوسا، آذر دخت و ... نام برد. به هر روی این همسانی تنها به کارنامه شاهنشاهی گذشته ایران بسنده نمی شود و ریشه های کهن فرهنگی داشته. در اوستا، زن از جایگاه بلند و ارجمندی برخوردار است.
برای نمونه در اوستا می خوانیم
دختران در گزینش همسر آزادند و پدر و مادر نمی توانند دخترانشان را وادار به پیوند با کسی که او دوستش نمی دارد بکنند.
یسنا 53 بند 3: «و تو ای پورو چیست، ای جوانترین دختر زرتشت از کیادان هچت اسپ، من که پدر تو هستم، (جاماسپ) را که یاور دین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری تو برگزیده ام، اینک برو با خردت رایزنی کن و اگر او پسندید، با دلدادگی پاک در خویشکاری سپنتای زناشویی بکوش»
پوروچیست پس از گفتگو با جاماسپ و اندیشیدن ژرف و شناخت، پیوند را می پذیرد و میگوید:
یسنا 53 بند 4: «ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من جاماسپ را پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را همچون شوهر آینده خود مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود میپذیرم. بشود که مزدا اهورا بخشش نیک اندیشی را همیشه بهره ما سازد.»
سپس اشو زرتشت در جشن زناشویی پوروچیست برای باشندگان به ویژه نو همسران چنین اندرز داد:
یسنا 53 بند 5: « ای نو اروسان و دامادان روی سخنم با شماست، به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به یاد بسپارید و با بی باکی در پی زندگانی پاک منشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیش دستی جوید تا این زندگانی سپند زناشویی را با شادی و خرمی به پایان رسانید.»
این داستان روشن کننده برابری زن و مرد در کهن نگاری چندین هزاره ایران کهن است. خواست بانوان چه تا آن هنگام که در خانه پدری بوده اند چه پس از زناشویی ارجمندی بود و آنان آزاد بودند تا خود راه خود را برگزینند.
دین در زمان هخامنشیان
در سرآغاز زمانه ماد ها مرد آیین گذار بزرگی به نام زرتشت در سرزمین های ایران خاوری آئینی بر پایه یکتا پرستی پدیدار نموده بود، زرتشت پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت. برای زایش وی زمانی میان ۱۰۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از زایش مسیح را گمانه زدهاند. مزدیسنای کنونی نزدیک به پنج سده دین هنجارین ایران نیز بودهاست. در روزگار هخامنشیان دین بیشتر مردم، نه تمامی آنها، زرتشتی بوده است.
این آئین گرداگرد هستی برتر اهوره مزدا، جهانی آمیخته از خوب و بد چیده بود و مردمان آریایی بر پایه جهان بینی و روش های منشی خود می بایست، در نبرد همیشگی برای نیکی، راستی و روشنایی بکوشند.
از فرجودهای زرتشت می توان با نگرش در گفتارهای دینی زرتشتیان، آمدهاست که زرتشت پس از زایش به وارونه دیگر نوزادان خندیده است. روشن کردن آتش بی چوب و سندل و کاشتن درخت سرو غول پیکری در کشمر با فروکردن دستواره خویش در زمین از دیگر فرجودهای زرتشت هستند.
همچینی زمانی ک یونانیان میگفتند زن از مرد پست تر است و خرد ندارد یک بانوی ایرانی "آرتیمیس" دریاسالار پارس بود
بواقع ایران در زمان هخامنشیان یک ابرقدرت شگفت انگیز بود