ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۷۹ مطلب با موضوع «نام آوران» ثبت شده است

شیخ محمود شبستری

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

به نام آن که جان را فکرت آموخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن / زفیضش خاک آدم گشت گلشن

 توانایی که در یک طرفه العین / ز کاف و نون پدید آورد کونین

چو قاف قدرتش دم بر قلم زد/ هزاران نقش بر لوح عدم زد

 از آن دم گشت پیدا هر دو عالم / وز آن دم شد هویدا جان آدم

در این ره انبیا چون ساربانند / دلیل و رهنمای کاروانند

 وز ایشان سید ما گشته سالار / هم او اول هم او آخر در این کار

احد در میم احمد گشت ظاهر / در این دور اول آمد عین آخر

 ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندر آن یک میم غرق است

 

زندگی نامه

سعدالدّین محمود بن امین‌الدّین عبدالکریم‌بن یحیی شبستری (معروف به شیخ محمود شبستری) یکی از عارفان و شاعران سده هشتم هجریست. سال تولّد او را گوناگون و از جمله ۶۸۷ ه.ق. دانسته‌اند. محل تولّد این عارف نام‌آور قصبه شبستر در نزدیکی شهر تبریز است.

  • سوشیانت

نگاهی به زندگی نامه شیخ محمود شبستری

سوشیانت | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ | ۱دیدگاه

سعدالدّین محمودبن امین‌الدّین عبدالکریم‌بن یحیی شبستری (معروف به: شیخ محمود شبستری) یکی از عارفان و شاعران سده هشتم هجری‌ست.  با توجه به مطالب مندرج در کتاب روضات الجنان جلد ۲، وی معاصر شیخ بابا ابی شبستری (متوفی به سال ۷۴۰) بوده و در همان سال فوت نموده، لذا سن شیخ محود شبستری در زمان فوت باید ۵۲ یا ۵۳ بوده باشد.  وی از مشاهیر عرفای ایران است و بیشتر شهرت او در این است که سراینده گلشن راز می‌باشد.

نیمه آخر قرن ششم و نیمه اول قرن هفتم از ادوار مهم و در عین حال پر آشوب تاریخ ایران و ملل اسلامی است، در آن ایام مرزهای اسلام به اوج پیشرفت رسیده بود، از دامنه های هندوکش تا رودخانه جیحون و دریاچه آرال و کرانه های دریای خزر و دربند قفقاز و آسیای صغیر و سراسر شمال افریقا و عربستان و ایالات جنوبی اسپانیا در تصرف مسلمانان بود، در حالی که همه این سرزمین های پهناور به ظاهر زیر رایت اسلام بود، اما کشمکش های سیاسی بین امرا و سلاطین سلسله های مختلف امن و آسایش را از مردم گرفته بود.

  • سوشیانت

تهمورث دیوبند

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

تهمورث

طهمورث یا تهمورث یا تهمورس از شخصیت‌های اساطیری ایرانی است. وی از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ به شمار می‌آید.
پادشاهی از سلله داستانی پیشدادی . وی که ملقب به (( دیو بند )) است پس از کشته شدن هوشنگ پادشاهی یافت و بر دیو غلبه کرد و چون در زمان او قحطی عظیم روی داد حکم کرد اغنیا غذای روز خود را بفقرا دهند و هردو طبقه شبانروزی یک بار غذا بخورند .

در اوستا

صورت اوستایی نام طهمورث تخمو اوروپَ است. جز اول این نام همان است که در فارسی تهم شده‌است و در ترکیباتی چون تهمتن دیده می‌شود. معنی جزء دوم دقیق معلوم نیست در اوستا طهمورث مزین به صفت «زیناوند» (مسلح) است. مطابق اوستا وی بر هفت کشور فرمانروایی داشت و سی سال بر اهریمن سوار بود. در رام یشت بندهای ۱۱ تا ۱۳ ذکر او رفته‌است. در این بندها طهمورث از ایزد اندروای طلب پیروزی بر دیوان و مردمان دروند و همهٔ جادوان و پریان و درآوردن اهریمن به پیکر اسبی و سواری بر او را می‌کند و ایزد اندروای وی را کامیابی می‌بخشد. همچنین در زامیاد یشت، بندهای ۲۸ و ۲۹، و یشت ۳۲، بند ۲، ذکر طهمورث رفته‌است.

  • سوشیانت

تهمورث

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ق.ظ | ۰دیدگاه
تهمورث، شاهنامه

تهمورث پسر دانا و گرانمایه ی هوشنگ پس از پدر بر تخت پادشاهی نشست .ابتدا موبدان را فرا خواند و برایشان از اندیشه ها و نقشه هایش سخن گفت .گفت که جهان را از بدی ها خواهد شست و دست نابکاران را از سرنوشت انسان ها کوتاه خواهد ساخت.راز های طبیعت را خواهد گشود و سودمندی هایش را به مردم خواهد ناساند .

با درایت تهمورث ، ایرانیان آموختند با پشم و موی میش و بز نخ بریسند و با آن زیر انداز و جامه ببافند . پرندگان را اهلی ساخته و از توانشان بهره مند برند.

تهمورث را وزیری بود روشن ضمیر و دادگر به نام شیداسب که با کاردانی به امور ملک و ملت می رسید . در پارسایی او چنین گویند که اوقاتش را در روز صرف رتق و فتق امور کشور می کرد و حتی خوراک نمی خورد . شیداسب را نزد ایرانیان احترامی شایسته بود و گرامی اش می داشتند .

  • سوشیانت

گرمایِل

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

گرمایِل یا کَرمایِل، در شاهنامه نام گران مایه‌ای پارسا می‌باشد که صفتِ پیش بین دارد. او به همراهی ارمایل پاکدین، برای رهانیدن نیمی از جوانانی که قربانی ِ ماران ضحاک می‌شدند، به خوالیگری شاه تازی پرداختند و با بهره بُردن از مغز گوسپندان هر شب یکی از دو جوان را نجات داده و او را پنهان می‌نمودند. چون شمار این جوانان به دویست نفر می‌رسید، آنان را همراه چند میش و بره راهی صحرا می‌نمودند.

به گزارش شاهنامه، کردان، از نژاد همان جوانانی هستند که با یاری ارمایل و گرمایل از مهلکهٔ ضحاک گریختند.

فردوسی در بیتی از شاهنامه اش، از ارمایل و گرمایل چنین یاد می‌کند:

یکی نامش، ارمایل ِ پاکدین   دگر نام، گرمایل ِ پیش بین
  • سوشیانت

ارمایل

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

اَرمایِل، در شاهنامه نام گران مایه‌ای پارساست که صفتِ پاکدین دارد. او به همراهی کرمایل (گرمایل)ِ پیش بین، برای رهانیدن نیمی از جوانانی که قربانی ِ ماران ضحاک می‌شدند، به خوالیگری شاه تازی درآمدند و با استفاده از مغز گوسفندان هر شب یکی از دو جوان را نجات داده و چون شمارشان به دویست می‌رسید، آنان را همراه چند میش و بره راهی صحرا می‌نمودند.

به گزارش شاهنامه، کردان، از نسل همان جوانانی هستند که با یاری ارمایل و گرمایل از ضحاک گریختند.

فردوسی در بیتی از شاهنامه اش، از ارمایل و گرمایل چنین یاد می کند:

یکی نامش، ارمایلِ پاکدین   دگر نام، گرمایل ِ پیش بین
  • سوشیانت

داستان ضحاک و فریدون

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

ضحاک

ضحاکاز پادشاهان اسطوره‌ای ایرانیان است. درشاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزه وران است. او پس از کشتن پدرش به ایران می‌تازد وجمشید را می‌کشد و بر تخت شاهی می‌نشیند. با بوسهٔ ابلیس،بر دوش ضحاک دو مار می‌روید. ابلیس به دست یاری او آمده و می‌گوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مارها خوراند تا گزندی به او نرسد.

و بدین‌سان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا می‌کشد تا این که آهنگری به نام کاوه به پا می‌خیزد، چرم پارهٔ آهنگری‌اش(درفش کاویانی‌) را بر می‌افرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک می‌خواند. فریدون ضحاک را درالبرز کوه (دماوند) به بند می‌کشد

  • سوشیانت

نگرشی بر احوالات و شعر صائب تبریزی

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

زندگینامه
میرزا محمد علی، متخلص به صائب، از معروفترین شاعران عهد صفویه است. تاریخ تولدش معلوم نیست، و محل تولد او را بعضی در تبریز و بسیاری در اصفهان دانسته اند؛ اما خاندان او مسلما تبریزی بوده اند. پدرش از بازرگانان اصفهان بود و خود یا پدرش به دستور شاه عباس اول صفوی با جمعی از تجار و مردم ثروتمند و متشخص از تبریز کوچ کرد و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شد. عموی صائب، شمس الدین تبریزی شیرین قلم، مشهور به شمس ثانی، از استادان خط بود. صائب در سال 1034 هـ. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس« شاه جهان»، عازم دکن شد و صائب را نیز با خود همراه بود. شاه جهان، صائب را مورد عنایت قرار داد و به او لقب مستعدخان داد. (برخی بر این باورند که این لقب را درویشی به او داده است).

  • سوشیانت

داستان هاى کورش در اساطیر و حماسه ملى ایران‏

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

داستان هاى از کورش ‏

در شاهنامه فردوسى و متون تاریخى ایران، بخشى وجود دارد درآمیخته از اسطوره، واقعیت و داستانهاى پهلوانى و اعتقادى که واقعیات زندگى کورش هخامنشى را از تولد تا مرگ با زبانى کنایى و رمزآمیز و متناسب با تعبیرات اساطیرى و آرمان‏گرایانه و گاهى به شکلى افسانه‏آمیز بیان مى دارد و طبعا از سرگذشتهاى شفاهى رایج در میان مردم ایران، روایتهاى یونانى و عبرى و سامى نیز تأثیر مى پذیرد. در این داستانها، زندگى شگفت‏انگیز این شخصیت ممتاز تاریخى و فتوحات این جهانگشاى پارسى شاخ و برگ فراوان مى یابد و به شیوه‏اى گسترده و متنوع با زندگى چند شخصیت اساطیرى و پهلوانى و تاریخى درهم مى آمیزد و در آثار ادبى و تاریخى روزگاران بعد منعکس مى گردد، آنچنان‏که امروزه نمى توان تقدّم و تأخر یا صحّت انتساب این روایتهاى گیج‏کننده را برمبناى تحلیلهاى اساطیرى و یا نتیجه‏گیریهاى علمى اثبات کرد. اما از آنجا که تورات (که کورش را ناجى... قوم یهود شمرده است) و مورخان بزرگ یونانى چون هرودوت، کتزیاس، گزنفون مفصلا از او یاد کرده‏اند، مى توان اطلاعات مربوط به کورش را در این منابع مبناى نوعى مطالعه تاریخى-اساطیرى قرار داد و دگرگونیهاى مربوط به زندگى و مرگ وى را در متون حماسى و تاریخى و در شخصیتهاى اساطیرى و پهلوانى و تاریخى دورانهاى بعد بازجُست. حاصل این کوشش شاید بتواند این نکات را اثبات کند که اولا، چگونه واقعیتهاى تاریخى در ساختار اساطیر و داستانهاى ملى مردم ما تأثیر گذاشته‏اند و ثانیا، روایتهاى هندى، آریایى، یونانى و سامى چگونه در شکل‏گیرى این داستانها مؤثر بوده‏اند. در این صورت است که مى توان تمام یا بخشى از زندگى کورش را در ارتباط با جمشید، فریدون، زال، کى‏آرش، کیخسرو، بهمن، اسفندیار، اردشیر بابکان، ذوالقرنین و سلیمان مورد مطالعه قرار داد و هر بخشى از زندگى وى را با یکى از این افراد در ارتباط یافت. براى روشن شدن این مطلب، لازم است نخست به اختصار کورش را بشناسیم و سپس به نفوذ داستانهاى او در دیگر روایتهاى اساطیرى-پهلوانى و تاریخى بپردازیم.

  • سوشیانت

زمینه های تحول فکری و روحی ناصرخسرو

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

مقدمه

حکیم ناصر خسرو قبادیانی شاعر بزرگ قرن پنجم، در زمینه‌های مختلف دینی، حکمی، اخلاقی و فلسفی سخن گفته و در واقع نخستین شاعری است که تا این اندازه شعر را در خدمت باورهای دینی، اخلاقی و حکمی به کار گرفته است. عمدة گفته‌ها و سروده‌های وی در باب دین و ترجیح باورهای اسماعیلی است. علاوه بر این، بخش وسیعی از درون مایة شعری وی را «شعر اعتراض» تشکیل می‌دهد.

ناصر خسرو در جوانی به دربار شاهان غزنوی راه یافته بود و مانند دیگر شاعران در درگاه آنها به عیش و نوش می‌پرداخت. او همچون مداحان هم عصر خویش جز غزل و مدح چیزی نمی‌گفت. خود نیز در «سفرنامه» می‌گوید: «من مردی دبیر پیشه بودم و از جمله متصرفان در عوامل و اعمال سلطانی، و به کارهای دیوانی مشغول بودم؛ و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان شهرتی یافته بودم.» (ناصر خسرو، 1:1367)

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ