ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهورامزدا» ثبت شده است

صنعت پوشاک در ایران باستان

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

صنعت پوشاک در ایران باستان

نخستین ابزار ریسندگی در نزدیکی بهشهر در غار کمربند پیدا شده‌است که مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد میسح است. در ناحیه سه گابی کردستان از درون تابوت‌های سفالین محتوی اجساد کودکان شواهد باستان‌شناختی دربارهٔ منسوجات مربوط به هزارهٔ پنجم پیش از میلاد بدست آمده‌است. در تپه سیلک، آینه‌ای پیدا شده‌است که رشته‌هایی از کتان روی آن دیده‌می‌شود. همچنین در کهن‌ترین بخش شهر شوش، سوزنی سوراخ‌دار یافت شده‌است. افزون بر آن دو سر نیزه پیدا شده که از نقوش پارچه‌هایی پوشیده شده بودند که متعلق به ‪ ۳۵۰۰‬تا ‪ ۳۰۰۰‬پیش از میلاد هستند. شاید جالب باشد که اسکندر مقدونی هنگامی که ایران را فتح کرده بود، لباس ایرانی می‌پوشید.

  • سوشیانت

محاکمه خسرو پرویز

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

محاکمه و دفاعیات خسرو پرویز

در کتب ایرانی و عربی در مورد بازپرسی و محاکمهٔ انقلابی خسرو پرویز (در سال ۶۲۸ میلادی) به تفصیل سخن رفته‌است. اصل نامه به زبان پهلوی در دست نیست، ولی اقتباس‌هایی از ترجمهٔ عربی آن در کتاب‌های عربی و فارسی نقل شده‌است. مفصل‌ترین تحریر این نامه در شاهنامه، تاریخ طبری و تاریخ بلعمی آمده‌است. در شاهنامه، شیرویه پسر خسروپرویز، هفت اتهام بر پدر وارد کرده‌است. در تاریخ طبری، هشت اتهام ذکر شده‌است، ولی در تاریخ بلعمی، تعداد اتهامات به نه می‌رسد. از گفتهٔ فردوسی بر می‌آید که خسروپرویز این سخنان را به صورت پیام شفاهی بیان داشته و بعد آنرا بصورت مکتوب درآورده‌اند. علاوه بر پاسخ به اتهامات مطرح شده، نامهٔ خسروپرویز متضمن نصایحی به فرزند خود دربارهٔ چگونگی امور کشور است و باید آنها را از نوع اندرزهای سیاسی به شمار آورد.

صورت استنطاق را بزرگ دبیران دربار، به خسرو داد و پاسخ مفصلی از جانب او، به شیرویه آورد. جواب‌های شاه مخلوع، گرچه غرور‌آمیز بود ولی با مهارت از خود دفاع کرده، پسر را مورد ملامت قرار داده‌بود که خیانت کرده و حتی از معنی سؤال‌های خود نیز آگاه نیست. در این که چنین مکاتبه‌ای صورت گرفته باشد، جای تردید است. نلدکه اعتقاد دارد که این محاکمه و گفتگو، چندی بعد از قتل خسرو، توسط یکی از رجالی که کاملاً در قضایا وارد بوده، و می‌خواسته از خسرو دفاع کند، نوشته شده‌است.

  • سوشیانت

روایت هایی از مزگ یزد گرد

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

سه روایت از مرگ یزد گرد سوم

یزدگرد سوم سی و پنجمین و آخرین پادشاه ساسانی، پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز و همسر محبوبش شیرین بود و ظاهراً از مادری سیاه‌پوست زاده شده‌بود. یزدگرد سوم در سال ۶۳۲ میلادی بر تخت پادشاهی نشست. مدت پادشاهی یزدگرد بیست سال بود. در مورد نحوهٔ قتل یزدگرد سوم در سال ۶۵۲ میلادی چندین روایت متفاوت و با محتوی ضد و نقیض در کتاب تاریخ طبری نقل شده‌است.

  • سوشیانت

مثل قوز بالا ی قوز

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۲۰ ق.ظ | ۰دیدگاه
قوز بالا ی قوز
یک قوزیی بود که خیلی غصه میخورد که چرا قوز دارد؟یک شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال کرد سحر شده.بلند شد و به حمام رفت.از در حمام که رد شد صدای سازو آواز شنید اعتنا نکرد و رفت داخل حمام .. هنگامی که داشت لخت میشد حمامی را خوب نگاه نکرد نفهمید کیست .
وارد گرمخانه شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند می زنند و میرقصند.او هم بنا کرد به آواز خواندنو رقصیدن و خوشحالی کردن.در حالی که میرقصید دید پاهای آنها سم دارد .آن وقت فهمیده بود آنها از ما بهتران هستند .اکر چه خیلی ترسیده بود اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد .
  • سوشیانت

دروغش از دروازه تو نمی آید

سوشیانت | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۱۶ ق.ظ | ۰دیدگاه

دروغش از دروازه تو نمی آید

داستان این ضرب المثل  از این قرار است که :

پادشاهی برای سرگرمی اعلام کرد که هرکس دروغی بگوید که من باور نکنم اجازه می دهم با دخترم ازدواج کند.افراد طمعکار از دور و نزدیک با دروغ های گوناگون به دربار آمدند و دروغ های خود را برای پادشاه گفتندو او همه را تایید کردو گفت:ممکن است تا اینکه جوانی فکری کرد و دستور داد در خارج شهر سبدی بزرگ که از دروازه ی شهر داخل نشودبرایش بسازند.

پس از ساخته شدن سبد روزی به قصر رفت و اطلاع داد که دروغی باور نشدنی ساخته است. اورا پیش شاه برد .شاه گفت:دروغت را بگو .مرد جوان گفت دروغ من به اندازه ای بزرگ است که نتوانستم آن را از دروازه ی شهر داخل کنم و اعلی حضرت باید آن را ببینند و بشنوند .پادشاه روز بعد به عنوان گردش به خارج شهر رفت تا جایی که سبد آنجا گذاشته بود .

  • سوشیانت

ققنوس

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۳۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

ققنوس

قُقنوس (به فارسی: ققنوس، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) یک پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که می‌تواند در اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین یافت شود. دربارهٔ این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یکبار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها، نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است.امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند، ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و...

گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است.

  • سوشیانت

شیردال یا همای اسوره ای

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۱دیدگاه

شیردال چیست ؟

شیردال )در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال واژه کردی برای عقاب است واین واژه در اکثر مناطق کردنشین شامل کرمانشاه وکردستان مورداستفاده قرارمیگیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند. شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده است. روی کفل این شیردال نوشته‌ای است بخط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده است در قلعه شوش نگه داری می شودمردم باستان شیردال‌ها را نگهبان گنجینه‌های خدایان می‌پنداشتند.

به عبارتی دیگر گریفن  یا گریفون ( Griffon / Gryphon )  که به فارسی شیردال نامیده می شود ( دال در فارسی به معنی عقاب است )، یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است که بدنی مثل شیر و سر و بالی مثل عقاب دارد: پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی می کرد.

  • سوشیانت

نماد شیر و خورشید

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

نشان شیر و خورشید

شیر و خورشید نیز بی‌گمان یکی دیگر ا‌ز نشان‌‌های ملی ایران است که سابقه‌ای بسیار کهن دارد. کهن‌ترین پیشینه این اثر ملی مربوط به استوانه‌ای است مربوط به «پادشاه سوسه‌تر پادشاه میتانی» است که در حدود 1450 سال پیش از میلاد سلطنت می‌کرده است. در این استوانه شکل خورشید با بالی گشوده نمایان است و میله‌ای در وسط آن قرار دارد و دو شیر در طرفین آن واقع است. آثار دیگر هخامنشان و چندین سنگ نگاره از شیر‌نشان از قدرت کشور ایران دارد.

این نشان تلفیقی از سنن کهن میان‌رودان، ایران، عرب، ترک، یهودی و مغول است. شیر و خورشید در اصل نشان ستاره‌بینی، خورشید در صورت فلکیِ اسد (شیر) در منطقةالبروج بوده‌است.

در دوران حکومت سلسله‌های ترک و از حدود قرن ششم هجری، علامت شیر و خوشید از ستاره‌بینی وارد کارهای هنری در قلمرو اسلامی از مصر تا آسیای میانه شد. از دوران سلجوقیان روم سکه‌هایی با نقش شیر و خورشید می‌توان یافت و سپس این نشان از قرن نهم هجری/پانزده میلادی به طور ناپیوسته بر روی پرچم‌های ایران نقش بسته‌است.

  • سوشیانت

درفش کاویانی نماد آزادگی و مقاومت ایرانیان

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

درفش کاویانی

درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک )ضحاک( برمی‌گردد. ضحاک ماردوش شاهی است که در اثر بی عدالتی و ظلم شیطان شانه‌هایش را بوسه می‌زند و از جای بوسه‌ها مارهایی می رویند. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها ب‌دهد و کاوه آهنگر نیز کسی است که هفده فرزندش قربانی مارها شده است. در این هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی می‌کند و آن را بالا می گیرد تا مردم گرد او آیند. سپس با کمک مردم، کاخ فرمانروای ضحاک خونخوار را در هم می کوبد و فریدون را بر تخت شاهی می نشاند. فریدون نیز پس از آینکه به شاهی رسید فرمان می دهد تا چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی خواند. و بدین شکل کلمه درفش کاویانی پدید آمد.
بعدها نیز هر پادشاهی به آن گوهری می‌افزود تا در شب نیز درفش کاویان بیشتر بدخشد. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده می‌شد.

  • سوشیانت

یوحنا ابن ماسویه از پزشکان جندی شاپور

سوشیانت | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۰۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

یوحنا ابن ماسویه

از پزشکان بزرگ جندی شاپور است که از خاندان مشهور ماسویه پا به عرصه وجود گذاشت. بزرگ این خاندان، ماسویه اول یا ماسویه پدر است که کنیه اش ابویوحنا می باشد. پدر یوحنا از اطباء جندی شاپور و تربیت یافته این مکتب و در طب و داروسازی مشهوربود. ابن ابی اصیبعه در کتاب خود نوشته است که ماسویه نمی توانست یک سطر بخواند ولی بیماری ها و درمان آنها و داروها را به خوبی می شناخت. او قریب سی سال در بیمارستان جندی شاپور و نزد جبرئیل فرزند بختیشوع خدمت کرد. از داستانهایی که درباره او نقل شده چنین برمی آید که در برخی موارد بخصوص در بیماری های چشم بر شاگردان جبرئیل پیشی گرفته و در دربار هارون الرشید نیز اعتبار و حقوق مناسبی هم تراز جبرئیل پیدا کرده بود.

قفطی و ابن ابی اصیبعه حکایات زیادی از درمانهای ماسویه و فرزندش یوحنا در خدمت مأمون و چند خلیفه عباسی دیگر پس از وی نقل کرده اند که نشان دهنده مقام والای آنها در دربار خلافت و کشمکش مداوم آنها با جبرئیل می باشد.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ