نگاهی به پیشیه دریا نوردی در خلیج پارس
پیشینه دریانوردی در خلیج فارس به گذشتههای بسیار دور، دستکم دو هزار سال پیش از میلاد، می رسد. مردمان تمدنهای سومر، آکاد، عیلام، همواره بین میانرودان(بینالنهرین) و موهنجودارو در دره سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند...
کاوشها و پژوهشهای چند دهه کنونی نشان داده است که فینیقیها، مردمانی آریایینژاد که در سرزمینهای ساحلی دریای مدیترانه (لبنان، بخشهایی از سوریه و فلسطین) زندگی می کردند، نخست در جزیرهها و سرزمینهای پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی می کردند. پس از روی کار آمدن هخامنشیان در ایران، داریوش اول برای کشف سرزمینهای تازه از دریانوردان برجسته ایرانی، فینیقی و ساترابهای یونانینشین امپراتوری پارس خواست که برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمینها به دریانوردی بپردازند. به نظر میرسد در زمان همین پادشاه بود که شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیشتر شد.
با این همه، کهنترین سند پیرامون دریانوردی در خلیج فارس به سده چهارم پیش از میلاد باز میگردد . در آن زمان، دریانوردی به نام نیارخوس به فرمان اسکندر مقدونی برای کاوش در سرزمینهای نه چندان شناخته به سفر دریایی پرداخت. او سفر خود را در یازدهمین سال فرمانروایی اسکندر آغاز کرد و از مصب رود سند به دهانهی تنگ هرمز و از آنجا به آبهای خلیج فارس رفت و سرانجام در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او در این سفر از راهنمایی چند دریانورد ایرانی، از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی بهرهمند بود و ماجرای سفر دریایی 146 روزهی خود را در سفرنامهای نوشت که اصل آن از بین رفته، اما چکیدهای از آن در کتاب یکی از تاریخنگاران سدهی نخست پیش از میلاد به عنوان لشکرکشی اسکندر، برجای مانده است. او هنگام دریانوردی در خلیج فارس با فانوسهای دریایی بزرگی روبهرو شده بودکه تا آن زمان مانند آن را ندیده بود و در سفرنامهی خود از آنها به عنوان یکی از شگفتیهای سفرش یاد کرده است.
زمان ساسانیان، شاپور دوم(ذوالاکتاف) پس از تصرف همهی جزیرههای خلیجفارس برای جلوگیری از یورش عربهای بادیهنشین، جزیرههای بحرین را به صورت ساخلو ( پادگان نظامی) درآورد. پس از ورود عربهای مسلمان به ایران و شکست ساسانیان، سراسر خلیج جولانگاه بازرگانان مسلمان شد. اما پس از کاهش نفوذ خلیفههای عباسی، فرمانروایان آلبویه(سدهی چهارم هجری/دهم میلادی) بار دیگر عمان و بحرین را بخشی از ایران کردند. از آن پس، عمان و بحرین و جزیرههای پیرامون آن، تا نزدیک یک سده بخشی از ولایت فارس به شمار میآمد و دولت آلبویه فرمانروایانی را برای ادارهی این منطقهی دریایی به سیراف و کیش میفرستاد. این دو بندر از نظر بازرگانی به چنان اهمیتی رسیدند که کشتیهای چینی بری خرید و فروش کالا در آنجا پهلو میگرفتند .
خلیج فارس در زمان سلجوقیان نیز اهمیت زیادی داشت. البته، تورانشاه سلجوقی، از سلجوقیان کرمان، مرکز بازرگانی دریایی را از سیراف به کیش جابهجا کرد و آرام آرام از اهمیت سیراف کاسته و بر اهمیت کیش افزوده شد. اتابکان فارس(قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی) به فرمانروایی امیران کیش پایان دادند و جزیرهی هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند. در آن دوران، اهمیت بازرگانی خلیج فارس به اندازهای بود که پیش از کشف دماغهی امیدنیک به کوشش واسکو دیگاما (Vasco de Gama) ، دریانورد پرتغالی، خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاهایی که برای بازارهای اروپایی اهمیت بسیاری داشت، از راه خلیجفارس به دجله و سپس از میانرودان و بادیه شام به بندرهای سوریه در ساحل شرقی مدیترانه، انجام میگرفت و بازرگانان ونیزی کالاها را از این بندرها به اروپا میبردند .
پیشینه ی دریانوردی
پیشینهی دریانوردی در خلیج فارس به گذشتههای بسیار دور، دستکم دو هزار سال پیش از میلاد، می رسد. مردمان تمدنهای سومر، آکاد، عیلام، همواره بین میانرودان(بینالنهرین) و موهنجودارو در درهی سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند. کاوشها و پژوهشهای چند دههی کنونی نشان داده است که فینیقیها، مردمانی آریایینژاد که در سرزمینهای ساحلی دریای مدیترانه(لبنان، بخشهایی از سوریه و فلسطین) زندگی میکردند، نخست در جزیرهها و سرزمینهای پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی میکردند. پس از روی کار آمدن هخامنشیان در ایران، داریوش اول برای کشف سرزمینهای تازه از دریانوردانی برجستهی ایرانی، فینیقی و ساترابهای یونانینشین امپراتوری پارس خواست که برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمینها به دریانوردی بپردازند. به نظر میرسد در زمان همین پادشاه بود که شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیشتر شد.
با این همه، کهنترین سند پیرامون دریانوردی در خلیج فارس به سدهی چهارم پیش از میلاد باز میگردد . در آن زمان، دریانوردی به نام نیارخوس به فرمان اسکندر مقدونی برای کاوش در سرزمینهای نه چندان شناخته به سفر دریایی پرداخت. او سفر خود را در یازدهمین سال فرمانروایی اسکندر آغاز کرد و از مصب رود سند به دهانهی تنگ هرمز و از آنجا به آبهای خلیج فارس رفت و سرانجام در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او در این سفر از راهنمایی چند دریانورد ایرانی، از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی بهرهمند بود و ماجرای سفر دریایی 146 روزهی خود را در سفرنامهای نوشت که اصل آن از بین رفته، اما چکیدهای از آن در کتاب یکی از تاریخنگاران سدهی نخست پیش از میلاد به عنوان لشکرکشی اسکندر، برجای مانده است. او هنگام دریانوردی در خلیج فارس با فانوسهای دریایی بزرگی روبهرو شده بودکه تا آن زمان مانند آن را ندیده بود و در سفرنامهی خود از آنها به عنوان یکی از شگفتیهای سفرش یاد کرده است.
در زمان ساسانیان، شاپور دوم(ذوالاکتاف) پس از تصرف همهی جزیرههای خلیجفارس برای جلوگیری از یورش عربهای بادیهنشین، جزیرههای بحرین را به صورت ساخلو ( پادگان نظامی) درآورد. پس از ورود عربهای مسلمان به ایران و شکست ساسانیان، سراسر خلیج جولانگاه بازرگانان مسلمان شد. اما پس از کاهش نفوذ خلیفههای عباسی، فرمانروایان آلبویه(سدهی چهارم هجری/دهم میلادی) بار دیگر عمان و بحرین را بخشی از ایران کردند. از آن پس، عمان و بحرین و جزیرههای پیرامون آن، تا نزدیک یک سده بخشی از ولایت فارس به شمار میآمد و دولت آلبویه فرمانروایانی را برای ادارهی این منطقهی دریایی به سیراف و کیش میفرستاد. این دو بندر از نظر بازرگانی به چنان اهمیتی رسیدند که کشتیهای چینی بری خرید و فروش کالا در آنجا پهلو میگرفتند .
خلیج فارس در زمان سلجوقیان نیز اهمیت زیادی داشت. البته، تورانشاه سلجوقی، از سلجوقیان کرمان، مرکز بازرگانی دریایی را از سیراف به کیش جابهجا کرد و آرام آرام از اهمیت سیراف کاسته و بر اهمیت کیش افزوده شد. اتابکان فارس(قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی) به فرمانروایی امیران کیش پایان دادند و جزیرهی هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند. در آن دوران، اهمیت بازرگانی خلیج فارس به اندازهای بود که پیش از کشف دماغهی امیدنیک به کوشش واسکو دیگاما (Vasco de Gama) ، دریانورد پرتغالی، خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاهایی که برای بازارهای اروپایی اهمیت بسیاری داشت، از راه خلیجفارس به دجله و سپس از میانرودان و بادیه شام به بندرهای سوریه در ساحل شرقی مدیترانه، انجام میگرفت و بازرگانان ونیزی کالاها را از این بندرها به اروپا میبردند