جنگ نهاوند
جنگ نهاوند ، در سال بیست ویکم هجری مطابق با سال ۶۴۱ میلادی بین سپاه ایران و اعراب در حمله اعراب به ایران در نزدیکی نهاوند که در منطقهای کوهستانی واقع شده، اتفاق افتاد. جنگ نهاوند که مسلمین آن را فتحالفتوح نامیدند یکی از مهمترین جنگهایی است که بین اعراب مسلمان و ایرانیان اتفاق افتادهاست. ابن اثیر در خصوص علت این نامگذاری مینویسد:
مسلمین فتح نهاوند را فتحالفتوح نامیدند زیرا بعد از آن ایرانیان نتوانستند جمع شده و در برابر اعراب بایستند، و پس از این جنگ بود که مسلمین سراسر کشور ایران را تصرف کردند، وامپراتوری ساسانی فروپاشید.
پیشینه جنگ
پس از پیروزی در جنگ قادسیه و ورود عربها به مدائن (تیسفون) خبر رسید که مهران رازی در جلولاء (نزدیک حلوان) سپاهی گرد آوردهاست و بر حسب نامهٔ عمر به سعد بن ابی وقاص در تیسفون که بتازگی تسخیر شده بود اقامت گزید و برادر زادهٔ خود هاشم بن عتبه را با دوازده هزار نفر به جانب جلولا نزدیک (شهر باستانی حلوان) گسیل ساخت و پس از جنگ سختی که در آن حدود رخ داد، فتح نصیب لشکر عرب شد. جلولا و حلوان بدست اعراب افتاد و خزاین اطراف بیغما رفت.
عزل سعد
سعد بن ابی وقاص در کوفه بنای عمارت عالی نهاد، و از آن مکان متصرفات آن حدود را اداره میکرد. در همین هنگام شکایات متوالی از سعد نزد عمر شد و بالاخره خلیفهٔ دوم امر داد قصر کوفه را ویران سازند و سعد را احضار کرده عمّار پسر یاسر را بجای او گماشت. عزل سعد بن وقاص یزدگرد را به این خیال انداخت که متصرفات از دست رفتهٔ خود را مجدداً بچنگ آورد، و همینطور سرداران عرب که همواره مایل بودند غنائم جدیدی بدست آورند، خلیفه دوم را متقاعد ساختند که تا وقتیکه سلسلهٔ ساسانی منقرض نگردیده، مستملکات عرب در آنحدود در خطر خواهد بود. بدین جهت طرفین مایل به جنگ بودند.
نبرد نهاوند وفروپاشی امپراتوری ساسانی
سرانجام برای مواجهه با خطری که ایران را تهدید می کرد پادشاه بخت برگشته یزدگرد سوم که از مدائن گریخته بود و در شهرهای غربی ایران آواره گشته بود تصمیم گرفت یک بار دیگر تمام قوای خود را تجهیز کند تا مگر اعراب را از مدائن و عراق براند و دست آنها را از تعرض ببلاد غربی کوتاه نماید. از طرفی دیگر پیروزی در این جنگ میتوانست راه ورود اعراب را به مناطق داخلی ایران هموار کرده و غنایم زیادی نصیب مسلمانان سازد. نهاوند شهر بزرگی است که در سمت جنوب شرقی استان همدان واقع است و بین این شهر تا همدان ۱۴ فرسخ راه است. امروزه این شهر میان چهار شهر بروجرد ، همدان ، اراک و کرمانشاه قرار دارد. یزدگرد در سال بیست ویکم هجری قمری گماشتگان خود را از ری به خراسان ، گرگان ، طبرستان ، مرو ، سیستان ، کرمان و فارس فرستاده حکام را بجمع آوری لشکر تشویق و ترغیب نمود، و به قولی که خالی از اغراق نیست، قریب یکصد هزار نفر در نهاوند گرد آمدند. نقشه آن بود که حلوان و تیسفون را فتح کرده ، کوفه و بصره را که مهمترین سنگرهای عرب در آنحدود بود تسخیر سازند.
گرد آمدن این سپاه انبوه در نهاوند البته بار دیگر برای اعراب کوفه خطر و تهدید بزرگی بود. بهمین جهت عمار بن یاسر که درین زمان بنا بر مشهور به جای سعد بن ابی وقاص امارت کوفه داشت نامه ای به خلیفه نوشت و او را از این ماجرا آگاه کرد و در دفع این خطر از او کمک خواست. خلیفه که ازین خبر سخت بوحشت افتاده بود یک لحظه اندیشید که بتن خود آهنگ عراق کند اما عاقبت از آن خیال بیرون رفت و نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی را که در آن زمان عهده دار خراج سرزمین کسکر بود به امارت لشکر نامزد کرد. فرمان هم داد که از شام و عمان و بصره و دیگر اقطار نیز قسمتی از سپاه مسلمین بوی بپیوندند. نعمان با این لشکر از کوفه بیرون آمد و در جایی نزدیک نهاوند اردو زد. چند روزی دو لشکر مقابل یکدیگر بودند و جنگ و تلاقی روی نمیداد. آخر اعراب به دروغ آوازه در افکندند که خلیفه مرده است و آنها قصد بازگشت دارند. باین حیله ایرانیان را از سنگر بیرون کشیدند و در صحرا با آنها دست بجنگ زدند. جنگی که روی داد سخت و خونین بود و سه روز طول کشید. نعمان در جنگ کشته شد. ایرانیان شکست خوردند و بسیاری فرار کردند. اهل نهاوند حصاری گشتند اما عاقبت به صلح راضی شدند. غنائم بیشماری بدست عرب افتاد واز آنجمله است دو صندوق بزرگ پر از مروارید (لؤلؤ) و زبرجد و یاقوت که شخصی در مقابل طلبیدن امان آنرا به اعراب نشان داد. پس از نهاوند همدان بدست عرب افتاد.
یزدگرد سوم پس از جنگ نهاوند
جنگ نهاوند امید یزدگرد سوم را مبدل به یأس کرد، ولی این پادشاه ساسانی دست از مطالبه تاجوتخت خود برنداشت و تازنده بود، کوشش نمود تا شاید کاری از پیش ببرد، پس از اینکه خبر جنگ نهاوند به او رسید، از ری به اصفهان و از آنجا به کرمان رفت، ودر آخر در مرو اقامت گزید، و از دولتهای همجوار کمک خواست. ماهوی حکمران ایرانی مرو با نیرنگ قراولان او را نابود ساخت و قصد کشتن یزدگرد را داشت. یزدگرد چاره جز ترک آنحدود ندید ودر همان نزدیکی، بقولی بدست آسیابانی که طمع در جامهٔ زرین وفاخر او نمود، کشته شد. خانوادهٔ یزدگرد پس از مرگ او به چین پناهنده شدند.
منابع
- زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲
- الطبری، أبی جعفر،بن جریر، محمد (تاریخ الأمم والملوک) ، مؤسسة عزالدین، چاپ سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
- دکتر: زکریا، جمال ،قاسم (سقوط الامبراطوریه الفارسیه) ، دار الفکر العربی، چاپ سال ۱۹۹۱ میلادی .
- دکتر: رازی، عبدالله،همدانی (تاریخ کامل ایران) ، چاپخانه اقبال سال ۱۳۶۳ خورشیدی.
- لبیب، عبدالساتر، (الحضارة الفارسیة) ، دار المشرق ، بیروت، چاپ سال ۱۹۹۰ میلادی .
- الحموی ، یاقوت ، ابوعبدالله ، (مُعجَم اَلبُلدان) ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، لبنان، چاپ سال ۱۹۹۰ مبلادی به (عربی).
چرا ایرانیان را با زنجیر بسته بودند که فرار نکنند ؟ مگر به زور می جنگیدند ؟