ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۳۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

تاریخچه رقص در ایران(بخش اول)

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

تاریخچه رقص در ایران(1)
 

پیشگفتار
رقص به حرکت درآوردن هماهنگ اندام های بدن همراه با موسیقی است که بر اساس کشش و نیاز طبیعی ، به منظور احساس های فردی و اجتماعی و نیز برگزار کردن آئین ها اجرا می شود . هم چنین رقص می تواند بازنمایی اندیشه و نمایش داستانی معین با بهره گیری از هنر صحنه پردازی باشد ، مانند باله ی کلاسیک .
ویژگی رقص که آن را از دیگر فعالیت های بدنی متمایز می کند ، جنبه ی هنری آن است . در رقص تن و روان به یکدیگر می پیوندند ، یعنی هر حرکت بدن متاثر از یک حالت درونی و عاطفی است ، به گونه ای که جسم ، اندیشه و عواطف انسا نی به صورت واقعیتی یگانه تجسم می یابد . هم چنین رقص به گونه ی استعاری روابط انسان ها را با یکدیگر بیان می کند . در رقص های دسته جمعی احساس و عاطفه ی مشترک بین رقصندگان و تماشاگران به وجود می آید . رقص های هر قوم و ملتی ، شیوه ها و گونه های خاصی برای بیان عاطفی و ارتباط با دیگران دارد .
رقص ها به طور کلی بازتاب شرایط اقلیمی ، تاریخ ، فرهنگ ، باورها و موسیقی است . بنابراین تنوع شکل و هدف رقص ها به اندازه ی تنوع فرهنگ ها متفاوت است . رقص ها به تنهایی ، دو نفره ، سه نفره ، چهار نفره و بیشتر ، با آرایش های دایره ، چهارگوش ، و یا صف های بلند اجرا می شوند . معادل فارسی رقص ((بازی)) است . بازی در زبان پهلوی وازیک ، واچیک یا واژیک خوانده می شود . ((واز)) در زبان پهلوی به معنی پرواز ، جنبش و جهش است . در برهان قاطع (( واخیدن)) به معنی از هم جداکردن و جدایی نمودن است ، بدین گونه بازی یا واچیک ، کاری است که در آن بدن به حرکت درمی آید و دستها حالت پرواز و افشاندن به خود می گیرد و چون حالت افشاندن دستها در انواع رقص هست ، رقص را دست افشانی و پایکوبی هم می گویند .

  • سوشیانت

تنبور

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

تنبور

ساز تنبور را در مجموعه سازهای مضرابی (زهی- زخمه ای) سازهای ایرانی بررسی می کنیم.
دارای شکمی گلابی و دسته ای دراز است که بر روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود رویه جلویی شکم چوبی است دسته این ساز، مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت، ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن، هریک دو گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آن پیچیده می شوند
سیم های تنبور چهار عدد و معمولا به فاصله های مختلف کوک می شده است سیم های سوم و چهارم دو نوع کوک می شده از این قرار است
وسعت ساز به قرار زیر است (که البته فاقد تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی است)این ساز معمولا بدون مضراب، و با انگشت، نواخته می شود .
چنانکه در تاریخ موسیقی ایرانی نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند مثلا گفته شده که فارابی تئوری دان مشهور موسیقی ایران، تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است.
این ساز،از دسته سازهای شهری است.
  • سوشیانت

آلات موسیقی

سوشیانت | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

آلات موسیقی

آلاتِ موسیقی، همة ابزارهایی که برای ایجاد صوت موسیقایی ساخته شده است (لاروس موسیقی).

به نظر قدما آلات موسیقی 4 گونه است:

حلق انسان
ذوات‎الاوتار (یا سازهای رشته ای)
ذوات‎النفخ (یا سازهای بادی)
آلات ایقاعی (یا سازهای ضربی و کوبه‎ای).

در این روزگار با در نظر گرفتن تنوع سازها، گروه‎بندی دیگری رایج است، بدین‎سان:

1. سازهای رشته‎ای کمانی مانند کمانچه، رباب، ویولن و جز اینها؛
2. سازهای رشته‎ای زخمه‎ای مانند تار، سه تار، تنبور، چنگ (هارپ)، گیتار، ماندولین، قانون و جز اینها؛
3. سازهای رشته‎ای کوبه‎ای، یا چکشی مانند پیانو و سنتور؛
4. سازهای بادیِ بازِ بی‎زبانه مانند فلوت و نی؛
5. سازهای بادیِ بسته مانند کلاریِنت (قره نی یا سیه نای)؛
6. سازهای بادی دو زبانه‎ای باز مانند صوت انسانی، سورنای، بالابان، اوبُوا، کُرآنْگْلِه و باسون؛
7. سازهای بادی بی‎زبانة باز که از رأس استوانه در آنها دمیده می‎شود، مانند ترومیپ، شیپور، کُر، و توبا (ارگ در شمار سازهای بادی است که انواع نایلهای بسته، باز، بی‎زبانه و بازبانه را شامل است)؛
8. سازهای کوبه‎ای و ضربی. این دسته از سازها خود به چند گروه تقسیم می‎شود:

الف ـ سازهای تیغه‎ای یا زبانه‎ای فلزی، مانند جعبة موسیقی (یا بوات آموزیک )

ب ـ سازهای کوبه‎ای فلزی مانند سِنج، مثلث، زنگ یا جرس، زنگوله، گُنگ یا ایینة پیل، تال و جز اینها؛ د ـ سازهای کوبه‎ای که در ساختمان آنها پوست به کار رفته است مانند طبل کوچک، طبل بزرگ، دَف، دایره، دایره زنگی، دُهُل، کوس، نَقاره و جز اینها.

  • سوشیانت

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش دوم)

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش ۲) 
(از: امید عطایی فرد / بخش 2) 

درخور نگرش‌ اینکه‌ در تاریخ‌های‌ هندوستان‌ نامی‌ از آلکساندر مقدونی‌ نیست‌. باستان‌شناسان‌ هیچ‌ گونه‌ اثر واقعی‌ و هیچ‌ سکه‌ای‌ از این‌ بُت‌ برساختة‌ غرب‌ به‌ دست‌ نیاورده‌اند. اینجاست‌ که‌ همنوا با شادروان‌ استاد احمد حامی‌ لشگرکشی‌ اسکندر مقدونی‌ به‌ بخش‌های‌ شرقی‌ ایران‌ و نیز سرزمین‌های‌ چین‌ و هند را می‌بایست‌ بزرگترین‌ دروغ‌ تاریخ‌ بخوانیم‌. اما آن‌ اسکندری‌ که‌ به‌ پایة‌ پیامبری‌ رسید و تا دل‌ شرق‌ و دوردست‌ شمال‌ پیش‌ تاخت‌ که‌ بود؟ نظامی‌ در «اقبال‌نامه‌» در بیان‌ اینکه‌ چرا اسکندر را ذوالقرنین‌ گویند، پس‌ از اشاره‌ به‌ چند قول‌ و روایت‌ می‌گوید: «دو گیسو پس‌ پشت‌، پیچیده‌ داشت‌.» این‌ گیسوآرایی‌، ویژة‌ اشکانیان‌ بود. همچنین‌ به‌ نقل‌ از «ابومعشر» آورده‌ است‌: :

  • سوشیانت

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره (بخش اول)

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

اسکندر: یک‌ نام‌ و دو چهره 
(از: امید عطایی فرد / بخش ۱) 


در دهة‌ 1960 میلادی‌، در دل‌ اروپا فیلسوف‌ و پژوهشگر بزرگ‌ ایرانی‌، یکه‌ و تنها در برابر اروپاییان‌ خودپرست‌ سر برافراشت‌ و غول‌ تقلبی‌ غرب‌ یعنی‌ آلکساندر مقدونی‌ را «بچة‌ تباه‌ تاریخ‌» خواند. استاد «امیر مهدی‌ بدیع‌» در شاهکارش‌ «یونانیان‌ و بربرها» از لابلای‌ نوشتارهای‌ کهن‌ یونان‌ و روم‌ مدارکی‌ به‌ در آورد که‌ نشانگر تباهکاری‌ و ویرانگری‌ و آدمکشی‌های‌ آلکساندر مقدونی‌ بود. در همان‌ دهه‌، در سال‌ 1343 خورشیدی‌ «اصلان‌ غفاری‌» با چاپ‌ کتاب‌ «قصه‌ سکندر و دارا» که‌ پیشگفتاری‌ ژرف‌ و پر دامنه‌ از استاد «ذبیح‌ بهروز» را در برداشت‌، تردیدی‌ جدی‌ دربارة‌ تاریخ‌های‌ ساختگی‌ پدیدار نمود. سپس‌ استاد «احمد حامی‌» دنبالة‌ کار را گرفت‌ و سفر جنگی‌ اسکندر مقدونی‌ را در ایران‌ گام‌ به‌ گام‌ پیمود تا به‌ این‌ برآیند رسید که‌ آن‌ را بزرگ‌ترین‌ دروغ‌ تاریخ‌ بخواند. و چند دهة‌ بعد «پوران‌ فرخزاد» با کتاب‌ «کارنامه‌ به‌ دروغ‌» به‌ این‌ کاروان‌ پیوست‌. ....

  • سوشیانت

نبرد کیکاووس با دیوان مازندران

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد

بی‌گمان یکی ازداستانهای دلکش درشاهنامه، داستان لشکرکشی کی‌کاووس است به «مازندران»، علی‌رغم مخالفت خیرخواهان و پهلوانان ایران، که به اسارت و نابینایی او و قسمت اعظم سپاهیانش به دست «دیو سپید» منجر گردید، و سپس گذشتن رستم از «هفت خان» و غلبه بر «جادوان» و «دیوان مازندران» و کشتن دیو سپید و بازگردانیدن بینایی به چشم همۀ اسیران، و نیز آزاد ساختن شاه و سپاه ایران، و سرانجام کشتن شاه مازندران و بازگشت کیکاووس و سپاه ایران و رستم به ایران‌زمین.

با آن که مطالب مندرج در هر داستان حماسی به سبب غلبۀ عنصر افسانه، نمی‌تواند و نباید جزء به‌جزء با حقایق تاریخی و جغرافیایی تطبیق کند و درحقیقت این امر خود ازجمله مختصات اساسی هر حماسۀ ملی یا حقیقی به‌شمار می‌رود، ولی سنگینی کفۀ افسانه در حماسه، مانع از آن نیست که نتوان برخی از بخشهای حماسه را، ولو با مسامحه، بر حقایق تاریخی و جغرافیایی منطبق ساخت.

  • سوشیانت

دیو های مازندران

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

دیوان مازندران

فردوسی تنها در چند بخش شاهنامه از «دیوان» به عنوان موجوداتی افسانه‌ای که بسیار نیرومندند و با نیروی جادویی خود نیز به کارهای شگفت دست می‌زنند یاد کرده است. این موارد به ترتیب عبارت است از جنگ سام با دیوان مازندران در دورهٔ پادشاهی منوچهر، جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان مازندران، و پیکار رستم با  اکوان دیو در عهد کیخسرو، ولی فردوسی دربارهٔ این دیوان که چگونه موجوداتی بوده‌اند، به چه شکل و شمایلی بوده‌اند، چه کارهایی می‌کرده‌اند، عادات و رفتارشان چه بوده است و موضوعهایی از این‌گونه به‌ندرت سخن گفته است و به خوانندگان شاهنامه فرصت داده است تا دیوان این افسانه‌ها را آن‌چنان که خود می‌خواهند و می‌توانند در عالم خیال تصویر کنند. البته او در مواردی که کم نیست نیز لفظ «دیو» را به جای ابلیس و اهریمن و به معنی شخص بسیار نیرومند و توانا یا آدم بد به‌کاربرده است که به موضوع مورد بحث ما در این مقاله ارتباطی ندارد.(1) در بین سه افسانهٔ مذکور در فوق، در افسانهٔ لشکرکشی کیکاووس به مازندران و جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان آن سرزمین، بیش از دو داستان دیگر خواننده می‌تواند آگاهیهایی، ولو مختصر، دربارهٔ «دیوان» شاهنامه به‌دست بیاورد و بدین جهت است که نخست این داستان را از این نطر به‌اجمال مورد بررسی قرار می‌دهیم.

  • سوشیانت

کت(قنات)

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۳۴ ب.ظ | ۱دیدگاه

کت

ایران سرزمین قنات‌هاست و ایرانیان مبتکر قنات هستند. پس طبیعی است که در زبان مردم ایران برای این سازهٔ مهم تأمین آب و آبرسانی، نام‌های مختلفی وجود داشته باشد. یکی از این نام‌ها «کت» (kat) است که از واژهٔ پهلوی کتس (katas) به زبان فارسی نوین رسیده است و دست کم دو هزار سال قدمت دارد. این واژه مانند واژهٔ کاریز و دیگر واژه‌هایی که به معنی قنات به کار می‌رود هنوز کمابیش متداول و یادآور این نکته است که در طول تاریخ چند هزار سالهٔ قنات، نام‌های مختلفی برای آن به وجود آمده و از میان رفته است، هرچند قنات همچنان زنده است. پژوهش در نام‌های قنات روشن کنندهٔ راه برای تحقیق در تاریخ قنات و تاریخ نام‌های آن است. در این مقالهٔ کوتاه به بررسی واژهٔ «کت» در نام یکی از آبادی‌های دشت شیراز و ارتباط آن با قنات می‌پردازیم.

  • سوشیانت

صائب تبریزی

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

در تمامی ادوار تاریخ ایران گنجینۀ بیکران سخن منظوم فارسی، این دریای جاویدان اندیشه و زیبایی، تاکنون با معیارهای گونه‌گون مورد نقد و بررسی قرار گرفته، و از نظر سبک و موضوع اشعار به انواع مختلف تقسیم شده است.

اما اگر آثار ادبی را با این نظر کلی بسنجیم که هر شاعری شعر خود را برای چه کسان یا چه گروههایی می‌سرود، و در رسانیدن پیام خود به ذهن مردم مورد نظر تا چه اندازه توفیق می‌یافت، می‌توان شعر فارسی را به سه دورۀ اصلی و کلّی تقسیم کرد:

نخستین شاعران فارسی‌گوی از محمد بن وصیف سگزی که نخستین قصیدۀ فارسی را در مدح یعقوب لیث سرود تا مدحتگران دوره های بعد شعر خود را خطاب به امرا و حکام و صدور و رجال و اکابر عصر، و در مدح آنان یا طلب حاجات از آنان و موضوعات مشابه می‌سرودند که به وسیلۀ خود یا راوی شاعر در مجلس و دیوان ممدوح، برای او و گروه معدود حضار مجلس او خوانده می شد. در کتابهای چهارمقاله(1) و المعجم(2) و لباب‌الالباب ـ قدیم‌ترین منابع موجود ـ ضمن روایت زندگی شاعران یا نقد شعر آنان، علت کامیابی یا ناکامی هریک، تنها خوش‌آمد و بدآمد ممدوح ذکر شده است.

  • سوشیانت

هفت شهر عشق حلقه ای از عرفان

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

هفت شهر عشق عطار

فریدالدین ابوحامد محمد بن ابراهیم کدکنی نیشابوری مشهور به عطار نِیشابوری در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالایی برخوردار است و سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته است.به گزارش خبرنگار مهر از نیشابور، عطار نیشابوری در سال ۵۴۰ هجری در نیشابور زاده شد و به عنوان یکی از پرکارترین شاعران ایرانی در زمینه عرفانی از مرتبه‌ بالایی برخوردار است، این شاعر گرانقدر در شادیاخ نیشابور کار عطاری پدر را دنبال می کند و از بزرگ‌ترین آفرینندگان آثار عرفانی و پیشوای بسیاری از معرفت‌گویان و سخن‌سرایان بزرگ ایرانی محسوب می شود.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ