ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۱۱۳ مطلب با موضوع «آیین ها» ثبت شده است

تأثیرات‌ زرتشت‌ در اروپا

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه
مهر گرایی‌ زرتشتی‌ در اروپا 

4-1- «مهر» که‌ در وداها «میترا» و د راوستا «میثرا» خوانده‌ شده‌ د رمیان‌ همه‌ی‌ خدایان‌ هند و ایرانی‌ مقامی‌ بسیار شامخ‌ یافت‌. آیین‌ مهر همان‌ آیین‌ زرتشت‌ است‌ که‌ در اثر آمیختن‌ با عناصری‌ از آیینهای‌ سامی‌ دگرگون‌ شده‌ است‌. 
پلوتارک‌ نقل‌ می‌کند که‌ آیین‌ پرستش‌ میترا به‌ توسط‌ دزدان‌ دریایی‌ سیسیلی‌ که‌ در سال‌ 67 قبل‌ از میلاد مسیح‌ به‌ اسارت‌ در آمده‌ بودند و به‌ روم‌ برده‌ شد. آیین‌ پرستش‌ میترا به‌ سرعت‌ در اروپا انتشار یافت‌ و شهرت‌ آن‌ به‌ کرانه‌های‌ دریای‌ اژه‌ رسید و از آن‌ پس‌ میترا در پهنه‌ی‌ بین‌ هند و دریای‌ سیاه‌ مورد پرستش‌ واقع‌ گردید. رسم‌ پرستش‌ میترا در قسمتهای‌ مختلف‌ آسیای‌ صغیر گسترش‌ یافت‌ و به‌ هند رسید و در قرن‌ سوم‌ مسیحی‌ به‌ ایالات‌ شمال‌ غربی‌ هند و گجرات‌ راه‌ پیدا کرد. 
در یک‌ نقش‌ برجسته‌ی‌ موجود، آنتیوخوس‌ ( Antiochus ) اول‌ پادشاه‌ کوماگند ( Commagene ) در حالی‌ که‌ با آرامش‌ دست‌ راست‌ مهر را گرفته‌ ملاحظه‌ می‌گردد. نرون‌ ( Nero ) آرزو داشت‌ که‌ مغان‌ او را به‌ اسرار مهر آشنا سازند. دیوکلتیانوس‌ (دیوکلسین‌) ( Diocletian ) و گالرییوس‌ ( Galerius ) و لیکینیوس‌ ( Licinius ) معابدی‌ برای‌ مهرپرستی‌ ساختند. دیوکلتیانوس‌ در 307 مسیحی‌، مهر را رسماً به‌ عنوان‌ حافظ‌ امپراطوری‌ خویش‌ شناخت‌. به‌ نظر مهر پرستان‌، مهر به‌ عنوان‌ واسطه‌ی‌ میان‌ انسان‌ و خدایی‌ که‌ نشناختنی‌ و دست‌ نیافتنی‌ است‌ در کار است‌ و جهان‌ را به‌ اسلوب‌ خدای‌ افلاطون‌ آفریده‌ است‌. 

  • سوشیانت

زاد روز و آثار زرتشت‌

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

تولد زرتشت‌ به‌ روایت‌ دکتر فرهنگ‌ مهر 

4-1- اگر چه‌ محل‌ و تاریخ‌ تولد زرتشت‌، به‌ طور دقیق‌، معلوم‌ نیست‌، به‌ نظر می‌آید که‌ ظهور او بعد از 1380 و پیش‌ از 490 یا 480 پیش‌ از میلاد بوده‌ است‌. زیرا از یک‌ سو در صلح‌نامه‌ای‌ که‌ میان‌ پادشاه‌ هیتیت‌ ( Hittite ) ها و پادشاه‌ میتانی‌ ( Mitani ) در سال‌ 1380 پیش‌ از میلاد بسته‌ شده‌ و لوحه‌ی‌ آن‌ در سال‌ 1907 میلادی‌ در بوغازکوی‌ کشف‌ شده‌ است‌، هنوز نام‌ خدایان‌ هند و ایران‌، مانند ایندرا ( Indra )، میترا ( Mitra )، ورونه‌ ( Varuna ) و جز اینها با هم‌ آورده‌ شده‌ است‌ و چون‌ با ظهور زرتشت‌ رواج‌ آیین‌ او، خدایان‌ هند به‌ نام‌ دَئِوَ ( Daحva ) یا خدایان‌ بیگانه‌ نامیده‌ می‌شوند و اهورمزد خدای‌ یگانه‌ است‌، پس‌ به‌ نظر می‌آید که‌ در تاریخ‌ 1380 پیش‌ از میلاد یا زرتشت‌ هنوز ظهور نکرده‌ بود و یا آیین‌ او هنوز در غرب‌ ایران‌ رواج‌ نداشته‌ است‌. از سوی‌ دیگر، در تقویمی‌ که‌ به‌ خط‌ یونانی‌ نوشته‌ شده‌ و نسخه‌ای‌ از آن‌ در کاپادوس‌( Gappadoce ) آسیای‌ کوچک‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌، نام‌ ماه‌های‌ زرتشتی‌، اردیبهشت‌، خرداد... تا اسفند، ثبت‌ شده‌ است‌. پس‌ در زمان‌ نوشته‌ شدن‌ این‌ نسخه‌ی‌ تقویم‌، یعنی‌ کم‌ یا بیش‌ در 490 یا 480 پیش‌ از میلاد، آیین‌ زرتشت‌ در مغرب‌ ایران‌ رواج‌ داشته‌ است‌ - یعنی‌ زمان‌ ظهور زرتشت‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ است‌. از روی‌ قرینه‌های‌ تاریخی‌ نظیر این‌ دو قرینه‌، که‌ برای‌ نمونه‌ آورده‌ شد، ایران‌شناسان‌، زمان‌ گوید زرتشت‌ را در فاصله‌ هزار تا 600 پیش‌ از میلاد می‌گیرند و در همه‌ صورت‌، سخن‌ او که‌ به‌ نام‌ گاثا ( Gatha ) ها ، یعنی‌ سرودها، معروف‌ است‌، از دوران‌ اول‌ تاریخ‌ فلسفه‌ است‌. 

  • سوشیانت

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۱دیدگاه

جایگاه‌ ویژه‌ اهورامزدا در تفکر زرتشت‌

 

 

معانی‌ اهورا 
5-1- اشو زرتشت‌ خداوند را به‌ نامهای‌ اَهورا ، مَزدا ، اَشا یا ترکیبی‌ از آنها و بیشتر به‌ نام‌ اَهورامَزدا و یا مَزدااَهورا و گاهی‌ هم‌ مَزدا اَشا خوانده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌: واژه‌ «اَهورامَزدا» در یسناهای‌ 2-28 و 1-53؛ واژه‌ «مَزدااَهورا» در یسنا 10-50؛ واژه‌ «مَزدااَشا» در یسناهای‌ 7 و 6-49 و 7 و 3-50؛ واژه‌ «اَهورا» در یسنا 5-28 و 3-44؛ واژه‌ «مَزدا» دریسناهای‌ 1-28 و 2-44 آمده‌ است‌). اَهورامَزدا به‌ چَمْ (معنی‌) هستی‌ بخش‌ ، سروردانا و داور هستی‌ است‌. آنچه‌ که‌ فردوسی‌ « خداوند جان‌ و خرد » خوانده‌ است‌. 
اَهورا از اندیشه‌ اَه‌ به‌ معنای‌ هستی‌؛ مَزدا از ریشه‌ مَنَ به‌ معنای‌ منش‌ و خرد و اَشا به‌ معنای‌ راستی‌ و داد است‌. «اَشا» همچنین‌، هنجار (قانون‌) طبیعی‌ و خدایی‌ است‌ که‌ آفرینش‌، را سامان‌ می‌دهد و اندیشه‌، گفتار و کردار آدمیان‌ را ارزیابی‌ می‌کند. این‌ سه‌ نام‌، ویژگی‌ بنیادی‌ خداوند را که‌ هستی‌ (مطلق‌ وجود)، دانایی‌ (عقل‌) و داد (عدل‌) باشد، باز گو می‌کند. با توجه‌ به‌ اینکه‌ خداوند کلی‌ و مطلق‌ و آدمی‌ جزئی‌ و آدمی‌ جزئی‌ و نسبی‌ است‌؛ شناخت‌ خداوند با تواناییهای‌ محدود آدمی‌ و تعریف‌ او با واژه‌های‌ قراردادی‌ شدنی‌ نیست‌. با همه‌ی‌ اینها، آدمی‌ کوشاست‌ تا با خرد « مَنَ » وجدان‌ « دَاِنا » و بینش‌ ( بَاُدا » حقیقت‌ هستی‌ (وجود) را دریابد و دهنده‌هستی‌ (خالق‌) را بشناسد. خدایِ زرتشت‌، اَهورامَزدا، هستی‌ دهنده‌ و خرد است‌. 

  • سوشیانت

روایت‌ رادا کریشنان‌ از فسلفه زرتشتی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

روایت‌ رادا کریشنان‌ از فسلفه زرتشتی

شب‌ و روز آنطور که‌ در دوره‌ی‌ انحطاط‌ دین‌ زرتشت‌ آمده‌اند دو نیروی‌ متضاد نیستند. هیچ‌ حیوانی‌ وجود ندارد که‌ بتوان‌ آن‌ را صرفاً شر خواند، و هیچ‌ چیز در دنیای‌ مادی‌ یافت‌ نشود که‌ شر محض‌ باشد. در گاتاها، جایی‌ که‌ زرتشت‌ درباره‌ی‌ آلام‌ خود ترنم‌ می‌کند، ناگزیر شری‌ را که‌ در وجود انسان‌ است‌ مورد تأکید قرار می‌دهند و نوعی‌ دوگرایی‌ یعنی‌ دوگرایی‌ اخلاقی‌ فراهم‌ می‌آورد.

آیا آیین‌ زرتشت‌، فلسفه‌ است‌؟ 

برخی‌ از پیروان‌ مزدیسنا آیین‌ خود را دینی‌ می‌شمارند که‌ همچون‌ مسیحیت‌ و اسلام‌ از طرف‌ خدا وحی‌ شده‌ است‌، و از این‌ رو نباید آن‌ را در شمار نظامهای‌ فلسفی‌ درآورد. اما هیچ‌ دین‌ آسمانی‌ نمی‌تواند به‌ جلب‌ اعتقاد و ارادت‌ مردم‌ خردمند و روشنفکر امیدوار باشد، مگر اینکه‌ تعلیماتش‌ بتوانند در برابر محک‌ عقل‌ بایستند. از این‌ جهت‌ دین‌ زرتشت‌ را نیز که‌ مانند سایر ادیان‌ جنبه‌ی‌ فوق‌ طبیعی‌ دارد، می‌توان‌ از لحاظ‌ فلسفی‌ مورد داوری‌ قرار داد. 

کندوکاوی‌ در آرای‌ زرتشت‌ درباب‌ دوگرایی‌ 
در میان‌ ادیان‌ بزرگ‌ یکتاپرست‌، محققاً دین‌ زرتشت‌ اگر قدیمی‌ترین‌ همه‌ی‌ آنها نباشد، می‌تواند ادعا کند که‌ یکی‌ از کهنسال‌ترین‌ آنهاست‌. با وجود این‌ بنا بر عرف‌ عام‌، دین‌ زرتشت‌ دوگرای‌ به‌ شمار رفته‌ است‌ و گفته‌اند در این‌ دین‌ دو روح‌ یا دو مظهر خیر و شر وجود دارند. این‌ نکته‌ در مورد آیین‌ زرتشت‌ در مراحل‌ انحطاطی‌ خود صدق‌ می‌کند. به‌ این‌ معنی‌ که‌ در آن‌ مراحل‌، صفا و شور اصیل‌ تعالیم‌ زرتشت‌ از میان‌ رفت‌ و یک‌ دوگرایی‌ فلسفی‌ که‌ متضمن‌ اسپنتامینو (آفریننده‌ همه‌ی‌ نیکیها) و انگره‌ مینو (خالق‌ همه‌ بدیها) بود پدید آمد. ما در این‌ باره‌ مثال‌ روشنی‌ در وندیداد که‌ تحریفی‌ از کتاب‌ وی‌ - دائه‌ وا - داتا (قانون‌ ضد دیو)است‌ به‌ دست‌ می‌دهیم‌. در «فرگرد» نخست‌ چنین‌ می‌خوانیم‌: «من‌ که‌ اهورا مزدا هستم‌ سرزمین‌ « ایریانا - وی‌ جو » را به‌ عنوان‌ اولین‌ و بهترین‌ سرزمینها و کشورها و بس‌ شایسته‌ به‌ وجود آوردم‌، آن‌گاه‌ برای‌ مقابله‌ با آه‌، انگره‌ مینوی‌ مرگبار به‌ دست‌ دیوان‌ اژدهایی‌ قدرتمند و سرمایی‌ شدید پدید آورد.» و باز می‌خوانیم‌: «من‌ که‌ اهورا مزدا هستم‌ گائو را که‌ در برگیرنده‌ی‌ سغد است‌ به‌ عنوان‌ دومین‌ کشور نیک‌ آفریدم‌، و آن‌گاه‌ انگره‌ مینوی‌ مرگبار برای‌ مقابله‌ با آن‌، طاعونی‌ ببار آورد که‌ برای‌ چهارپایان‌ - خرد و کلان‌ - کشنده‌ است‌». 

  • سوشیانت

مانی و مانویان در یک نگاه

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ب.ظ | ۰دیدگاه
مانی و مانویان در یک نگاه

 

بنیان‌ تفکر مانی‌ 

1- مانی‌ ، یک‌ روحانی‌ زرتشتی‌ بود که‌ مدعی‌ وحی‌ شد و مذهبی‌ التقاطی‌ پدید آورد. او آراء ادیان‌ زرتشت‌ و بودا و مسیحیت‌ و عرفان‌ را در هم‌ آمیخت‌. وی‌ وجود شر را با نظریه‌ دوئالیسم‌ خود توجیه‌ کرد. به‌ نظر او، نور همانا خداست‌ و شیطان‌ از شر برخاسته‌ است‌ و ماده‌، اساس‌ شر است‌ و خواهشهای‌ نفسانی‌، شرّند. مانی‌ ریاضیت‌ و تجرد ازدواج نکردن‌) و روزه گرفتن‌ را توصیه‌ می‌نمود. 
مانی‌ و بهرام‌ 
2- نیمه‌ی‌ دوم‌ سده‌ی‌ دوم‌ و نیمه‌ اول‌ سده‌ی‌ سوم‌ میلادی‌ در تاریخ‌ ایران‌ دوره‌ای‌ است‌، که‌ دولت‌ اشکانی‌ رو به‌ سقوط‌ داشت‌ و دولت‌ ساسانی‌ پایه‌های‌ حکومت‌ خود را استوار می‌ساخت‌. در این‌ دوره‌، مانی‌زاده‌ شده‌ و دین‌ جدیدی‌ را پایه‌گذاری‌ کرد. 
مانی‌ در روز تاج‌گذاری‌ شاپور اول‌ (سلطنت‌ از 239 تا 273 میلادی‌) به‌ حضور او رسید و کتاب‌ شاپورگان‌ خود را، که‌ به‌ فارسی‌ روزگار ساسانی‌ نوشته‌ بوده‌ و به‌ نام‌ شاپور، آن‌ را شاپورگان‌ نامیده‌ بود، به‌ او تقدیم‌ کرد. پس‌ از شاپور ، هرمز به‌ سلطنت‌ رسید، که‌ پس‌ از یک‌ سال‌ درگذشت‌. پس‌ از هرمز، بهرام‌ به‌ سلطنت‌ رسید و مدت‌ سه‌ سال‌ از 274 تا 277 میلادی‌، سلطنت‌ کرد. به‌ دستور بهرام‌، مانی‌ در سال‌ 277 میلادی‌ به‌ قتل‌ رسید. در دوره‌ی‌ سلطنت‌ اردشیر و شاپور، مانی‌ با مسافرت‌ به‌ جاهای‌ مختلف‌ و اعزام‌ نمایندگانی‌ به‌ شرق‌ و غرب‌ جهان‌ آن‌ روزگار جوامع‌ مانوی‌ متعددی‌ تأسیس‌ کرد. با قتل‌ مانی‌ پیروان‌ او، از ترس‌ قتل‌، به‌ سوی‌ شرق‌ دولت‌ ساسانی‌ گریختند. 

  • سوشیانت

زندگی نامه مانی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ب.ظ | ۱دیدگاه

شرح زندگی مانی ( به روایت ویدن گِرِن )

دوران جوانی مانی و اولین دعوت آشکار او 

1 - در حدود سال 200 میلادی در همدان پایتخت مادها شاهزاده ای اشکانی از نسل ارشک زندگی می کرد که پاتک نام داشت. او با زنی با نام یهودی- مسیحی مریم که با خانوادة کمسرکان از شاهزادگان اشکانی نسبت داشت ازدواج کرد. خانوادة کمسرکان شعبه ای از خاندان سلطنتی اشکانی بود که بعدها در تاریخ ارمنستان نقش مهمی پیدا کرد. بنابراین خون سلطنتی اشکانی از طریق هر دو والدین در رگهای پسری که بعدها مریم برای شوهرش به دنیا می آورد جاری بود. 
پاتک همدان را ترک کرد و در تیسفون پایتخت امپراطوری سلوکی اقامت گزید. ملوک الطوایف بزرگ غالباً بین اقامت گاه های خارج از شهر و قصرهای مجلل خود در پایتخت نقل مکان می کردند، اما این تغییر محل پاتک از شهر مادی خود ظاهراً برای همیشه بوده است. تمام توجه پاتک بر مذهب متمرکز بود و او نیز مانند بسیاری از معاصرینش خدا را جستجو می کرد. 
چنانچه از یک منبع عربی برمی آید، یک روز پاتک در بت خانه ای که اغلب به آنجا می رفت، صدایی از محراب به گوشش رسید که می گفت : «پاتک گوشت نخور، شراب ننوش و از زن پرهیز کن». سه روز متوالی همان صدا را شنید که همین فرمان ها را می داد. غرق در دریای تفکر، پاتک دربارة این وحی اندیشة بسیار کرد و تصمیم گرفت به فرقه ای که در میسان (1) بود و پیروان آن «کسانی که غسل می کنند» نامیده می شدند بپیوندد (الفهرست- چاپ فلوگل، ص 328). هیچگونه اطلاعی در متن عربی، از چگونگی معبدی که بیت الاصنام نامیده شده در دست نیست. این اصطلاح، هم با سریانی bet Petakre که در قصة یولیان(2) به نیایش گاه های کفار در سوریه اطلاق می شد و هم با butxaneh (بتخانه) در فارسی نو که شاید منظور از آن خانة بوداست، مطابقت می کنند. به هر حال بعید به نظر نمی رسد که منظور یک معبد بودایی بوده باشد، زیرا از زمان آشوکا (3) یک دسته مبلغ بودایی همیشه در بین النهرین مقیم بوده اند. اندکی پس از واقعه بتخانه، مریم زن پاتک پسری به دنیا آورد که اسمش را مانی گذاشت. تاریخ تولد او را می توان 14 آوریل 216 میلادی تعیین کرد. 

  • سوشیانت

درنگی در شخصیت و آرای مانی

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

درنگی در شخصیت و آرای مانی

• مانی : فراتر از اسطوره گرایی 
1- مانی در چه پایه ای از استدلال منطقی قرار میگیرد؟ شرق شناس آلمانی هانس هاینریش شیدر( 1 ) که تمام وقت خود را در دهه های 1920 و 1930 صرف تحقیق در مانویت کرده است در اثر خود کیفیت های ابتدایی نظام مانوی( 2 ) بر این سؤال تأکید کرده و بنظر او جواب این سوال کلید راهنمایی برای شناسایی شخصیت مانی و مانویت است . 
قبلاً باید خاطرنشان ساخت که کوشش برای روشن ساختن شخصیت و کارهای یک بنیانگذار دین از طریق پاسخ به این پرسش که او در چه پایه ای از استدلال قرار میگیرد ، یک برداشت و روش کاملاً انفرادی است . 
اما اگر مطلب را در همینجا رها نکنیم و سعی کنیم بیشتر به آن نزدیک شویم مسلماً اولین سؤال ما نیز همین خواهد بود که آیا مانی در جهتی که بتوان آن را استدلال منطقی نامید گام برداشت؟ آیا ‹‹ منطق ›› عامل مسلط در آیا ‹‹ عقل ›› ، ناظر بر شکل گیری مکتب مانوی بود؟ ظاهراً به نظر میرسد که چنین بوده است . به خاطر داریم که آگوستین بنا بر گفته خودش مجذوب مانویت شد زیرا آنها قادر بودند هر پدیده ای را که میتوانست در دنیا وجود داشته باشد ، توجیه منطقی کنند و نیز به خاطر داریم که انتقاد مانویت از مسیحیت این بود که مسیحی پیش از آنکه عقل خود را به کار اندازد باید اول خود را وادار به ایمان آوردن سازد . ( رک ص 163 همین کتاب ) بدون تردید آنها همه به یک ستمگیری علمی ، اگر نگوییم منطقی ، دلالت میکند . 

  • سوشیانت

مزدک‌ کیست

سوشیانت | سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ | ۰دیدگاه
مزدک و مزدکیان‌

2-1- « مزدک‌ کسی‌ است‌ که‌ در روزگار قباد ، پدر انوشیروان‌، ظهور کرد، و قباد را به‌ مذهبش‌ فراخواند و قباد دعوت‌ او را اجابت‌ کرد. و انوشیروان‌ بر خواری‌ و افتراء او آگاهی‌ یافت‌، پس‌ او را طلب‌ کرد، او را یافت‌، او را کشت‌. ابوعیسی‌ وراق‌ حکایت‌ کرد که‌ قول‌ مزدکیان‌ در دو عالم‌ و دو اصل‌ مانند قول‌ بسیاری‌ از مانویان‌ است‌، جزء این‌ که‌ مزدک‌ می‌گفت‌ که‌ نور به‌ قصد و اختیار عمل‌ می‌کند و ظلمت‌ به‌ خبط‌ و اتفاق‌ عمل‌ می‌نماید. و نور عالم‌، حساس‌ و لمت‌ جاهل‌، کور است‌ و آمیزش‌ نور و ظلمت‌ به‌ اتفاق‌ و خبط‌ بوده‌ است‌ نه‌ به‌ قصد و اختیار، و همچنین‌ رهایی‌ ] نو از ظلمت‌ [ به‌ اتفاق‌ رخ‌ می‌دهد، نه‌ به‌ اختیار. 

  • سوشیانت

زن در اوستا

سوشیانت | يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

زن در اوستا 
در تاریخ ایران باستان مقام زن در جامعه بسیار بالا بود و زن در بسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می کرد.بنا بر نوشته کتاب نیرنگستان پهلوی زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی با مردان شرکت کنند.یا خود به تنهایی به انجام اینگونه کارها بپردازند.زنان حتی می توانستند در اوقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و طبق کتاب مادگان هزار دادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول گردند. 
در فروردین یشت و دیگر یشت ها و هم چنین شاهنامه و دیگر حماسه های باستانی این سرزمین اسامی بسیاری از این زنان نامدار و پهلوان و میهن پرست را که به واسطه کارهای مفید و نیکشان در فهرست زنده روانان جاوید در آمده اند نام برده شده و بر روان فرهمند آنان درود فرستاده می شود. 
زن در ایران باستان حتی به مقام شاهی نیز می رسیده است.در اوستا هرجا از روان مردان پاک و پرهیزکار سخنی در میان است بلافاصله روان چنین زنانی را نیز به یاد آورده وبه روانشان درود می فرستد. 

  • سوشیانت

تاثیر آیین زرتشت بر یونان باستان

سوشیانت | سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۹ ب.ظ | ۰دیدگاه

دین زرتشت در حدود قرن ششم قبل از میلاد، در سرزمین ایران بزرگ، و در شرایط خاص محلی به وجود آمد.

تولد این آیین در ممالک اطراف همسایه آن دوران نمی توانست بی تأثیر باشد و به خصوص یونان، برای توجه به ایران و به مذهبی که زردشت عرضه کرده بود انگیزه های فراوانی داشت.

یونانیان در آن دوره زبان فارسی و شاید هیچ زبان دیگری جز زبان خود را نمی دانستند و آنچه در آثار اولیه آنان از ایرانیان ترسیم شده است، با صورت واقعی و ذاتی آن ها چندان وفق نمی دهد.

اگر از جزوه کوچکی که قبل از هرودوت از زردشت نام می برد سخنی به میان نیاوریم، در حقیقت هرودوت را می توانیم اولین مورخ بزرگی بدانیم که هم وطنان خود را با جزییات بیشتری از تعالیم زردشت آشنا می کند.

با این که اطلاعات او بیشتر از پارسیانی است که در بابل و آسیای صغیر طرف صحبت او بوده اند و آنچه عرضه می کند البته جامع نیست ولی قابل توجه و مقرون به حقیقت است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ