تاریخ جلایریان 4
- ۰دیدگاه
- ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۴۲
جلایران (بخش سوم )
3) هنر و معماری . هنر و معماری دوره جلایریان در دوران حکومتهای ایلخانی و تیموری، که هر دو در بیشتر رشتههای هنری و نیز معماری صاحبسبک و ممتاز بودند، شکل گرفت. بررسی و ارزیابی همه جانبه اوضاع فرهنگی و هنری دوره جلایریان، حاکی از آن است که بهرغم دوره کوتاه حکومت این سلسله و نزاعها و ناآرامیها، هنر اسلامی نه تنها دچار رکود و نقصان نشد، بلکه حلقه اتصال و پیوند هنر مغولی و تیموری گردید (حسن، ص91) و حتی ــ به دلیل آنکه پس از سقوط ایلخانان هیچ وقفه جدّی در رشد هنر اسلامی، پدید نیامدــ در برخی رشتهها، از جمله نگارگری و خوشنویسی، موقعیت مناسب برای تجربههای تازه و ابداع مکاتب جدید هنری نیز فراهم شد. سلاطین جلایری هنرمندان برجسته مقیم تبریز و بغداد را جذب کردند و فعالیتهای هنری را ادامه دادند (ویلبر و گولومبک ، ص66).
تاریخ جلایریان(بخش دوم)
با آغاز سلطنت احمد، قدرت امیرتیمور گورکان در غرب ایران بیشتر شد. با انتشار اخبار فتوحات او، امرای جلایری نزد سلطان احمد گریختند. تیمور در 787 سلطانیه را فتح کرد و آن را به عادل آقا، که در شیراز بود، سپرد (حافظ ابرو، بخش1، ص230ـ231؛ غیاثی، ص105؛ نظامالدین شامی، ص97؛ خواندمیر، 1362ش، ج3، ص437). سلطان احمد از بغداد به تبریز رفت، اما اختلاف او با عادل آقا سبب شد تا به بغداد برگردد و در 787 یا 788 امیرتیمور تبریز را فتح کرد (زینالدینبن حمداللّه مستوفی، ص121؛ خواندمیر، 1362ش، ج3، ص437ـ438). تیمور در حمله دوم خود (یورش پنج ساله) به آذربایجان در 795، از سلطان احمد خواست تا تسلیم شود، اما وی نپذیرفت و از خواندن خطبه و زدن سکه به نام تیمور خودداری کرد. تیمور نیز عزم کرد با او بجنگد (ابنعربشاه، ص115ـ116؛ غیاثی، ص108ـ110؛ خواندمیر، 1362ش، ج3، ص455ـ456؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: از تیمور تا شاه اسماعیل ، ص64ـ67). سلطان احمد از سلطان مرادخان عثمانی تقاضای اتحاد و کمک کرد؛ اما او، با آنکه موافق وی بودند، اقدام مؤثری نکرد ( اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: از تیمور تا شاه اسماعیل ، ص28ـ30).
آل جلایر
پس از مرگ ایلخان ابوسعید بهادرخان که به انقراض سلسله هولاکویی انجامید، شماری از شاهزادگان و مدعیان دیگر مغول درصدد تسلط بر امپراتوری ایلخانی و یا بخشهایی از آن برآمدند و پیامد آن کشمکشهای پیوسته برای کسب قدرت بود که پارهای از آن به گونه حاکمیت آل جلایر (یا جلایریان) چهره نمود که قلمروشان به موازات بین النهرین، آذربایجان و بعدها شروان دامن گسترانیده بود. این سلسله با قدرتیابی شیخ حسن بزرگ در بغداد به سال۷۴۰ق/۱۳۴۰م آغاز شد. دوره اوج حکمرانی آل جلایر مقارن است با دوران حکومت شیخ اویس و با مرگش دوره زوال این سلسله آغاز میشود که مقارن است با حملات تیمور به ایران و بین النهرین و اوج گیری ترکمانان قراقویونلو.
شاه منصور
واپسین پادشاه سلسلهٔ آل مظفر که در سال ۷۹۵ (قمری) در نبرد با تیمور لنگ کشته شد و با مرگ وی، سلطنت آل مظفر به سرانجام خود رسید.
زندگی نامه
شاه منصور، فرزند شرفالدین مظفر و برادر زاده شاه شجاع بود. تاریخ نویسان، ولادت او را ۷۴۵ یا ۷۴۶ ق/ ۱۳۴۵ یا ۱۳۴۶م نوشتهاند. شاه منصور پیش از آن که به جای سلطان زین العابدین بر تخت فرمانروایی مظفریان بنشیند، امارتشوشتر را داشت.
حکمرانان حکومت مظفریان
قطب الدین شاه محمود
زندگینامه
قطب الدین شاه محمود در جمادیالاول ۷۳۷ ق/ دسامبر ۱۳۳۶ م زاده شد. در توطئه دستگیری و نابینا کردن پدرش مبارزالدین محمد شرکت داشت. پس از آن که شاه شجاع بر تخت نشست، اصفهان و ابرقو به او سپرده شد. وی در دوره هفده ساله امارتش در اصفهان، زمانی مطیع فرمان شاه شجاع بود و برای مدتی نیز فارس را به کمک پدر زنش اولیس ایلکانی در تصرف داشت. شاه محمود ۳۸ سال و ۵ ماه و ۹ روز عمر کرد. پس از مرگ ۷۷۶ ق/ ۱۳۷۵ م چون فرزندی نداشت، گروهی از اهالی اصفهان هوادار فرمانروایی سلطان اولیس فرزند شاه شجاع و گروهی دیگر خواستار پیوستن اصفهان به قلمرو پادشاهی شاه شجاع شدند. بر اثر این دو دستگی شورشی در شهر درگرفت و مردم اصفهان چنان با هم به نزاع پرداختند که پیش از ۱۰ نفر بر جنازه شاه محمود برای نماز حاضر نشدند. اما شاه شجاع پس از آگاهی از مرگ برادر به اصفهان رفت و آن شهر را رسما" به قلمرو خود افزود.
ابوالفوارس جلالالدین شاه شجاع
از سلاطین آل مظفر و مشهورترین فرد از خاندان مظفریان است.
زندگینامه
وی در ۲۲ جمادیالثانی ۷۳۳ق / ۱۰ مارس ۱۳۳۳ (میلادی (در دهستان باستانی نشتیفان از توابع شهرستان خواف متولد شد. وی از جانب مادر به سلاطین قراختایی کرمان، نسب برمی کشید و نظر به همین نسب به رغم برادر بزرگترش به ولایتعهدی پدر منصوب شد. در دوره فرمانروایی پدرش مبارزالدین محمد، مأموریتهایی به وی واگذار شد که از جمله امارت کرمان در ۷۵۴ق / ۱۳۵۳)میلادی(بود. وی همچنین در فتح شیراز در زمان پدرش که منجر به برافتادن سلاطین آل اینجو شد، نقشی عمده داشت.
امیر مبارزالدین محمد مظفر، بانی سلسلهٔ آل مظفر و پدر شاه شجاع، چنان که در دیوان حافظ و دیگر منابع مشهود است، بسیار تندخو و زودخشم بود و در عقوبت دادن، سرعت و خشونت داشت. وی در بازگشت از سفر جنگی آذربایجان بر دو پسرش شاه شجاع و شاه محمود و خواهرزاده اش شاه سلطان خشم گرفت و دو پسر را به کوری و خواهرزاده را به کشتن بیم داد. پس آن سه تن، سحرگاهی در اصفهان، امیر محمد را فروگرفتند. شاه شجاع، بر اسب برنشست و بر سرش به نشان سلطنت، چتر گرفتند و امیرمحمد را به قلعه طبرک فرستادند و در آنجا کور ساختند.
امیر مبارزالدین محمد
مبارزالدین محمد بن مظفر (۷۵۹-۷۱۸ ق/ ۱۳۵۸-۱۳۱۸ م) از سلاطین آل مظفر و حاکم بخشهایی از ایران در دوران بعد از حمله مغول بودهاست.
اوایل کار
مبارزالدین محمد بن شرفالدین مظفر نشتیفانی خراسانی، در نیمه جمادیالثانی ۷۰۰ ق/ ۲۵ فوریه ۱۳۰۱ م در میبد یزد زاده شد. به هنگام درگذشت پدر بیش از سیزده سال نداشت. در این ایام، خواجه رشیدالدین فضل الله که از پدر مبارزالدین محمد، رنجشی در دل داشت، همه اموال آنان را مصادره کرد. مبارزالدین همراه خواهر بزرگش و امیر بدرالدین ابوبکر، برای چارهجویی روانه اردوی اولجایتو گردید. سلطان مغول وی را به نیکی نواخت و پایگاه پدر یعنی فرمانروایی میبد و نگهداری پارهای از راههای کشور را بدو سپرد. مبارزالدین چهار سال در دربار اولجایتو به سر برد و چون سلطان ایلخانی در اول شوال ۷۱۶ ق/ ۱۸ دسامبر ۱۳۱۶ م درگذشت، به خدمت سلطان ابوسعید رفت. ابوسعید نیز او را با احترام پذیرفت و در ۷۱۷ق/ ۱۳۱۷ م به مقر حکومت خود میبد فرستاد.
مظفریان
آل مظفر سلسلهای بود که در قرن هشتم هجری بیشتر بر جنوب ایران و گاه بر تمام ایران بزرگ بجز خراسان حکومت میکرد.
سرسلسله این دودمان امیر مبارزالدّین محمد بود. اجداد او از اهالی دهستان باستانی نشتیفان از توابع شهرستان خواف بودند. پدر او که امیر مظفر نام داشت نزد پادشاهان مغول به مراتب بالایی رسید. پس از مرگ پدر، امیر مبارزالدین محمد مورد توجه سلطان ابوسعید قرار گرفت و منصب پدر را به انضمام فرمانروایی یزد یافت.
پس از ابوسعید که مغولها ضعیف شدند، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و جهانگشایی افتاد. او در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و شیخ ابواسحاق اینجو فرمانروای شیراز را که سرداری لایق و دانشمند بود به قتل رسانید. حافظ در یکی از غزلهای مشهورش به سوگ ابو اسحاق میپردازد.
مبارزالدین به دلیل تندرویهایی که میکرد سرانجام به دست پسرانش شاه شجاع و شاه محمود و خواهرزاده و دامادش شاه سلطان اسیر و کور گردید و سپس در سال ۷۶۵ از دنیا رفت. پس از او فرزندش شاه شجاع به پادشاهی رسید و مشهور است که وی استبداد پدرش را از میان برداشت.
از دیگر پادشاهان این دودمان مجاهدالدین سلطان زینالعابدین و شاه منصور بودند. شاه منصور در جریان حمله تیمور لنگ به شیراز کشته شد و باقی خاندان آل مظفر نیز در قمشه به دست تیمور قتل عام شدند.