ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۳۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ ایران» ثبت شده است

آرمان های سربداران

سوشیانت | دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ | ۰دیدگاه

دستاوردهای سربداران

نهضت شیعی سربداران که در دوران فترت پس از مرگ ابوسعید بهادرخان، واپسین ایلخان مقتدر مغول، شکل گرفته از جمله رخدادهای مهم و تاثیرگذار در درازنای  سرشار از فراز و نشیب تاریخ ایران است. نگارنده در این کوتاه جستار در پی آن است ضمن بیان شرحی کوتاه ازچگونگی آغاز نهضت سربداران به بازبینی اندیشه وآرمان آنان بپردازد و همچنین دلایل اهمیت این جنبش و تاثیر آن بر جامعه ایران را مورد واکاوی قرار دهد.

سرآغاز نهضت سربداران

هجوم مغولان به رهبری چنگیز به ایران و در پی آن تشکیل سلسله ایلخانی در ایران بسی خونبار و غم­انگیز بود، در طی این یورش دهشتناک ،شهرهای آباد ایران به ویژه در مناطق خاوری سرنوشتی جز ویرانی نیافتند.کتابخانه­ها، مدارس و مساجد فرارود (ماوراءالنهر) و خراسان لگدکوب سم ستوران تاراجگران چشم­تنگ شد، شمار به نسبت افزونی از نام­آوران عرصه­ی دین و دانش همانند عطار نیشابوری،  نجم­الدین کبری و کمال­الدین اسماعیل اصفهانی کشته شدند و یا آن که به مانند پدر مولاناجلال­الدین بلخی مهاجرت وتبعید خودخواسته را به یافتند. هجوم هلاکوخان، موسس سلسله ایلخانی به بغداد، شهر افسانه­های هزار و یکشب، که به سقوط خلافت هفتصدساله عباسی انجامید، به مانند دیگر حمله­های مغولان با خونریزی، ایلغار و ویرانی همراه بود. اما تصرف بغداد نتیجه­ای دیگر هم در پی داشت و آن رشد روزافزون تشیع بود که در پی سقوط پشتیبان اصلی تسنن یعنی خلافت عباسی رخ نمود.

  • سوشیانت

فلسفه تاریخ

سوشیانت | يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

فلسفه تاریخ از دیدگاه ابوالفضل بیهقی

تاریخ و نگارش آن در روزگار اسلامی رشد فزاینده­ای پیدا کرد. این امر جز با همت تاریخنگارانی که بیشترین آنان ایرانی ­تبار بودند میسر نشد. آنچه روشن است، مورخان مسلمان رویدادهای تاریخی را مخلوق اراده و مشی پروردگار می ­دانستند، با این وصف نگرش این تاریخ­ نویسان به تاریخ و دیدگاه فلسفی آنان، جدا از برخی نظرگاه­ های متفاوت آنان، از دو حالت خارج نبود:

الف: انگاره ­ای که مبین همگامی و همراهی تاریخ با رسالت دینی بود و تاریخ را فنی از فنون علم حدیث نبوی محسوب می­ داشت.

ب: انگاره ­ای که تاریخ را سلسله تجارب برای آیندگان برمی­ شمرد و بدین روی بر ضرورت درک عقلانی رخداد ها تاکید داشت.

اما به راستی ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از برجسته­ترین تاریخنگاران تمامی ادوار ایران درباره تاریخ چگونه می ­اندیشید؟ از منظر او اهمیت و فایده تاریخ چه بود؟ به باور وی رسالت تاریخ را در چه مواردی می­ بایست جستجو کرد؟

  • سوشیانت

ابوعلی مسکویه

سوشیانت | يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

ابوعلی مسکویه : فیلسوف اخلاق­ مدار

در درازنای تاریخ یک هزار و چهارصد ساله اسلام کم نبوده­اند ایرانیانی که توانمندانه در عرصه مباحث فلسفی و حکمی گام نهاده­اند. از جمله پویندگان ایرانی وادی حکمت و فلسفه، ابوعلی مسکویه رازی است. ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب بن مسکویه رازی، فیلسوف، طبیب، لغوی و تاریخ­نگار شیعه­مذهب سده­های چهار و پنج هجری است. او که نزد، سلطان عضدالدوله دیلمی بویهی دانش­دوست، گرامی و عزیز بود، نویسنده کتاب­ها و رسالاتی پرشمار همچون تجارب الامم، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ادب العرب و الفرس، نزهت­نامه علائی، جاودان خرد، الفوز الاکبر و الفوز الاصغر است. وی مکتبی فلسفی در اخلاق به جا گذاشت که پیوسته و مداوم تا به امروز واجد اهمیت است. مکتب فلسفی او ترکیبی است از احکام شریعت اسلامی و آرای فلاسفه یونان چون افلاطون، جالینوس و به ویژه ارسطو که مسکویه توجهی خاص به او داشته است. شوربختانه وی چندان که باید و شاید و چنان که شایسته نامش باشد مورد توجه و عنایت پژوهندگان امروزی قرار نگرفته است. از این روی نگارنده در این کوتاه­جستار بنا بر آن دارد تا گوشه­ای از تفکرات فلسفی او به ویژه درباره اخلاق را مورد واکاوی قرار دهد.

  • سوشیانت

جلایریان یا ایلکانان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۳۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

آل جلایر

پس از مرگ ایلخان ابوسعید بهادرخان که به انقراض سلسله هولاکویی انجامید، شماری از شاهزادگان و مدعیان دیگر مغول درصدد تسلط بر امپراتوری ایلخانی و یا بخشهایی از آن برآمدند و پیامد آن کشمکش‌های پیوسته برای کسب قدرت بود که پاره‌ای از آن به گونه حاکمیت آل جلایر (یا جلایریان) چهره نمود که قلمروشان به موازات بین النهرین، آذربایجان و بعدها شروان دامن گسترانیده بود. این سلسله با قدرتیابی شیخ حسن بزرگ در بغداد به سال۷۴۰ق/۱۳۴۰م آغاز شد. دوره اوج حکمرانی آل جلایر مقارن است با دوران حکومت شیخ اویس و با مرگش دوره زوال این سلسله آغاز می‌شود که مقارن است با حملات تیمور به ایران و بین النهرین و اوج گیری ترکمانان قراقویونلو.

  • سوشیانت

شاه منصور

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

شاه منصور

واپسین پادشاه سلسلهٔ آل مظفر که در سال ۷۹۵ (قمری) در نبرد با تیمور لنگ کشته شد و با مرگ وی، سلطنت آل مظفر به سرانجام خود رسید.

زندگی نامه

شاه منصور، فرزند شرف‏الدین مظفر و برادر زاده شاه شجاع بود. تاریخ نویسان، ولادت او را ۷۴۵ یا ۷۴۶ ق/ ۱۳۴۵ یا ۱۳۴۶م نوشته‏اند. شاه منصور پیش از آن که به جای سلطان زین العابدین بر تخت فرمانروایی مظفریان بنشیند، امارتشوشتر را داشت.

  • سوشیانت

شاهان حکومت مظفریان

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

حکمرانان حکومت مظفریان

قطب الدین شاه محمود 

زندگینامه

قطب الدین شاه محمود در جمادی‏الاول ۷۳۷ ق/ دسامبر ۱۳۳۶ م زاده شد. در توطئه دستگیری و نابینا کردن پدرش مبارزالدین محمد شرکت داشت. پس از آن که شاه شجاع بر تخت نشست، اصفهان و ابرقو به او سپرده شد. وی در دوره هفده ساله امارتش در اصفهان، زمانی مطیع فرمان شاه شجاع بود و برای مدتی نیز فارس را به کمک پدر زنش اولیس ایلکانی در تصرف داشت. شاه محمود ۳۸ سال و ۵ ماه و ۹ روز عمر کرد. پس از مرگ ۷۷۶ ق/ ۱۳۷۵ م چون فرزندی نداشت، گروهی از اهالی اصفهان هوادار فرمانروایی سلطان اولیس فرزند شاه شجاع و گروهی دیگر خواستار پیوستن اصفهان به قلمرو پادشاهی شاه شجاع شدند. بر اثر این دو دستگی شورشی در شهر درگرفت و مردم اصفهان چنان با هم به نزاع پرداختند که پیش از ۱۰ نفر بر جنازه شاه محمود برای نماز حاضر نشدند. اما شاه شجاع پس از آگاهی از مرگ برادر به اصفهان رفت و آن شهر را رسما" به قلمرو خود افزود.

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش پنجم)

سوشیانت | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۴۱ ب.ظ | ۲دیدگاه

 

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

روزنامه ی ایران به قلم علی غفوری

پایان کار یک سردار (بخش پنجم)


مدت کوتاه و کارهاى زیاداصلان غفارى در کتاب خود فصلى را به ناممکن بودناقدامات اسکندر در زمانى کوتاه ۱۲ سال اختصاص داده است و مى گوید: ممکن نیست کسىبتواند در مدت کوتاه عمر اسکندر مقدونى این همه کار انجام دهد.وى ابتدا به نقلاز کتاب مجمع التواریخ و القصص مى نویسد: پادشاهى اسکندر رومى ۱۴ و به روایتى ۱۲سال بود. اسکندر به مغرب و مشرق رسید و عالم بگردید و پادشاهان را قهر کرد و بروبحر به زیر پاى آورد و این به جز به عمر دراز نتوان کرد و الله اعلم 
وى سپس نقل دیگرى از یاقوت حموى نویسنده معجم البلدان مى آورد که او نیز اسکندر رازیر سؤال برده است . در کتاب مذکور جلداول صفحه ۲۳۵ آمده است: «اهل سیر گفته اند کهاسکندر بن فیلفوس رومى پادشاهانى را بکشت و بر بسیارى چیره گشت و کشورهاى بیشمارىرا تا اقصاى چین فتح کرد و سد را بنا و کارهاى زیادى نموده بمرد در حالیکه عمر او۳۲سال و ۷ ماه و در این مدت دمى نیاسوده بود. مؤلف گوید: اگر این موضوع راست باشدعجیب و مخالف عادت است. آنچه به گمان من مى رسد و خدا داناتر است اینکه مدت پادشاهىاو اوج نیکبختى او این مقدار بوده وعلما آن را به حساب عمر او گذاشته اند. سیر آفاقو طى منازل به همراهى لشگریان بخصوص اگر کندى حرکت قشون و احتیاج به کسب آذوقه وعلوفه و دفاع مدافعین قلاع وشهرها در نظر گرفته شود احتیاج به زمان دارد. این محالاست که با وجود داشتن سنى کمتر از ۲۰ سال بتواند در کشور خودنظم و نسق برقرار وهیبتش در دلها جا بگیرد و لشگریان گرد او جمع آیند و سردارى و سرورى به دست آورد واینکه تجربه و عقلى به هم رساند که آن همه حکمتها یى که به او نسبت مى دهند براى اوقابل درک باشدمحتاج به زمان دراز دیگرى است. پس در چه زمانى او سیر جهان و کشورگشایى ها و ایجاد شهرها و گماشتن دست نشاندگان را انجام داده است...« 

  • سوشیانت

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله (بخش چهارم)

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ | ۱دیدگاه

بازخوانی دروغی۲۳۰۰ ساله

اشتباه چند هزار کیلومتری (بخش چهارم)


دکتر احمد حامی به عنوان یک فرد فنی که تخصص ویژه ای در احداث راه ها،خطوط مواصلاتی و اهمیت ترابری داشته معتقداست جنگ های اسکندر بسیار سوال برنگیز است.وی درباره جنگ گرانیک اولین جنگ بزرگ اسکندر با قراولان ایران وجنگ ایسوس می گوید

آماده کردن خوراک،پوشاک،آب،خوابگاه،جنگ افزار و... برای 64500 تا 154500جنگنده،امروز کار بس دشواری است و دوهزار و سیصد سال پیش ممکن نبوده است.پیشامد جنگ گرانیک باید چنین بوده باشد که آلکساندرس جوان،از اینکه پدرش Philoppos کشته شده و مادرش Olympias او را فرزند پدرش نمی دانسته،رنج می برده و خجالت می کشیده و سرافکنده بوده،برای گریز از تحقیر شدن و پوشانیدن نقاط ضعف خانوادگی،خود را به آب وآتش زده و از خطر نهراسیده است.این جوان جنگجو با چند صد تن از مردان ماجراجوی همانند خودش،در تنگه هلس پونت(داردانل امروزی)از آب گذشته و در کناره آسیای کوچک پیاده شده و به روش راهزنان،به آبادی ها و شهر های آسیای کوچک باختر یدستبرد می زده است.از دستبرد زدن ها،مالی به چنگ آورده وبا مال غارتی،یاران تازه اجیر کرده و کم کم زورمند شده و کارش بالا گرفته است

  • سوشیانت

غوری‏ها

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۴۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

غوری‏ها
بعد از کوشانی‏ها و یفتلی‏ها، سومین گروه و طایفه‌ای که به خاطر تعلق داشتن به سلسله حاکمان مشهور مورد نزاع و پریشان رفتاری تاریخ نگاری در افغانستان قرار گرفته غوری‏ها میباشند. غوری‏ها را از لحاظ نژادی به طور کلی آریایی و غیر آریایی قلمداد می‏کنند و از لحاظ قومی برخی از نویسندگان پشتون و ترک تبار کوشیدند آن‏ها را پشتون و ترک معرفی کنند. عبدالحی جیبی، نجیب الله توروایانا و میرغلام محمد غبار، غوری‏ها را پشتون و زبانشان را پشتو می‏دانند. حبیبی غوریان را از طایفه سوری پشتون معرفی نموده و می‏نویسد: «زبان غوریان پشتو و دری بود و چون غوریان از طایفه سوری پشتون‌اند، لهذا در عصرشان اقوام پشتون از کوه‌های غور و جبال سلیمان به وادی‌های ترنک و ارغنداب و هیرمند و کابل و هریرود سرازیر شدند و در لشکرهای شاهان نیز در فتوحات همه اشتراک کردند. و بسی از قبایل و افراد و سران قبایل با شهنشاهان و جانشینان‌شان در هند باقی ماندند، که بقایای آنها تاکنون هم در سرتاسر هند فراوانند.»
نجیب الله توروایانا می‏نویسد:«غوری‏ها یا افغان [پشتون‏]های سوری که در مراکز فیروز کوه، آهنگران، مندیش و غیره تا حدود بامیان به سر می بردند به زبان پشتو متکلم و نگهدارنده کانون ادبی و فرهنگی این زبان بودند.»

  • سوشیانت

یفتلی‏ها (هیاطله)

سوشیانت | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ | ۰دیدگاه

 یفتلی‏ها (هیاطله)
یفتلی‏ها (هیاطله) مردمانی بودند که مانند کوشانی‏ها درباره اصل و نسب‏شان دو دیدگاه عمده و متفاوت وجود دارد: دیدگاه اول این طایفه را از اقوام ایرانی (آریایی) و دیدگاه دوم از اقوام ترک می‏داند. استاد جلیل دوستخواه، گزارشگر و پژوهشگر کتاب «اوستا» در رابطه با هیاطله چنین می‏نویسد: «در اوستا «خویَونَ» یا «هُویَونَ» و در پهلوی (خُیون) یا «هُیون» و در فارسی «خیون» یا «هون» نام سرزمین و مردمی بوده است در آن سوی آمودریا (جیحون) که به احتمال زیاد یکی از اقوام ایرانی به شمار می‏آمده‏اند. در اوستا «خیون» از قبیله‌های تورانی شمرده شده و در ایاتکار زرایران ارجاسب پادشاه توران، از خیونان است.
از نخستین سده‏های میلادی (مساوی اواخر دوره اشکانی) که اقوام ترک تبار در این سرزمین و بخشهای گرداگرد آن، جانشین اقوام ایرانی شدند، به تدریج «خیون‏ها» یا «هیون‏ها» با ترکان و هفتالان یا هیاطله یکی به حساب آمدند.»
به نظر می‏رسد آنانی که هیاطله (خیون) را ترک تبار می‏دانند به خاطر آن باشد که این طایفه در اوستا از قبیله‌های تورانی معرفی شده است و توران که در شاهنامه فردوسی در برابر ایران قرار دارد، ترک پنداشته شده است. در حالی که محققان و مورخان مشهوری توران را ترک ندانسته بلکه آریایی تبار معرفی می‏کنند. استاد جلیل دوستخواه، در این رابطه می‏نویسد: «ترک خوانده شدن تورانیان و ترکستان نامیده شدن سرزمین توران که در متن‌های فارسی و عربی و از آن جمله در شاهنامه راه یافته، حاصل یک اشتباه تاریخی است که بر اثر مهاجرت اقوام ترک تبار آسیای میانه به سرزمین باستانی توران از روزگار اشکانیان به بعد پیش آمده است.»

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ