ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلات ایران» ثبت شده است

مروری بر جشن های ایرانی

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

پیشگفتار

یکی از نکته‌هایی که در سال‌های اخیر و در بسیاری از نشست‌ها و سخنرانی‌ها به فراوانی پرسیده می‌شود، زمان درست و دقیق برگزاری جشن‌ها، گردهمایی‌ها و آیین‌های ملی ایران باستان است. پرسش‌های فراوان در این باره نشاندهنده توجه مردم و به ویژه جوانان به شناخت و برگزاری آیین‌های کهن، و از سوی دیگر نشاندهنده سردرگمی آنان در میان تقویم‌ها و روایت‌های تاریخی متعدد و متناقض است. به ویژه که دیده می‌شود برای برگزاری جشن‌ها و گردهمایی‌های ایرانی و یا گفتگو و تحلیل در باره آن، گاه از ابزار نوساخته‌ای بنام «سالنمای دینی زرتشتیان» استفاده می‌شود که در چند سال اخیر با دستکاری در گاهشماری ایرانی تهیه شده و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست (بنگرید به مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها در باره زمان جشن‌ اسفندگان و دیگر جشن‌های ایرانی).

هدف اصلی از این نوشتار، پاسخی کوتاه و کاربردی به پرسش بالا است. نگارنده قصد ندارد تا با تحلیل‌های پردامنه تقویمی وتاریخی، از جنبه کاربردی این نوشتار بکاهد و یا با ارائه جدول‌های پیچیده و دشوار‌فهم، راهِ دستیابی آسان را برای دوستداران آیین‌های ایرانی دشوارتر سازد.

در بخش نخست به ویژگی‌های عمومی جشن‌های ایرانی اشاره می‌شود و در بخش دوم، نام و هنگام جشن‌ها و گردهمایی‌ها و همچنین توضیحی کوتاه در باره هر یک از آنها خواهد آمد. کوشش شده تا در این بخش به بیشتر جشن‌های شناخته شده و یا فراموش‌شده‌ای که در متون و منابع ایرانی به آنها اشاره رفته و همچنین پاره‌ای جشن‌های قومی یا محلی پرداخته شود.

  • سوشیانت

لولوبیان

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

لولوبی یا لولو نام قومی آسیایی است که حدود هزار سال پیش از مهاجرت مادها و آریایی‌ها، به برخی از نواحی غربی ایران (از جنوب آذربایجان کنونی تا کردستان) مهاجرت کرده و بیش از دوهزارسال در این نواحی می‌زیستند. این قوم در اواخر دوران خود دارای حکومت شده و با برخی از همسایگان خود در جنگ بوده‌اند.

تاریخچه

بسیار پیشتر از استقرار مادها، اقوامی با نام گوتی‌ها، لولوبی‌ها، میتانی‌ها و سپس کاسی‌ها به ترتیب از شمال به جنوب در نواحی غربی ایران می‌زیسته‌اند. این اقوام با آریایی‌ها نزدیکی قومی داشته و با هوریان و اکدی‌ها و سومری‌ها ارتباطاتی داشته‌اند. بنابراین لولوبی‌ها از نخستین گروه مهاجرینی بودند که در هزاره چهارم پیش از میلاد به فلات ایران مهاجرت کردند.

  • سوشیانت

الان ها

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۴۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

اَلان‌ها یکی از اقوام ایرانی‌تبار شمالی عهد باستان بودند. ریشه الانها در شرق دریای خزر است و نخست در تاریخ، در خوارزم، در سرزمینی که اکنون مرغزار خیوه‌است، به نام اٌرس نامیده می‌شدند، سپس به قفقاز مهاجرت کردند. نام الان صورتی از واژه آریا است. بازمانده این قوم که در اوستیا در مرز روسیه و گرجستان زندگی می‌کنند قومیت و زبان خود را ایرون می‌نامند.

حماسه نرت حماسه ملی مردمان ایرانی‌تبار قفقاز شمالی و مردمان بازمانده الان است.

تاریخ الان‌ها را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد.

  • از آغاز تا عصر مسیحیت و مهاجرت بزرگ
  • از پایان دوره پیشین تا حمله مغول
  • از حمله مغول تا کنون.
  • سوشیانت

ایل خمسه

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۳۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل خمسه، یکی از دو ایل مهم فارس (دیگری قشقایی ) است که از پنج تیره تشکیل شده است و به همین علت، خمسه (پنجگانه) نامیده میشود. ایلات خمسه که از ایلهای ترکزبان اینالو و بهارلو و نفر و ایل فارسی زبان باصری و ایل عربی لهجه عرب تشکیل شده است، اتحادیه نااستواری بوده است که در اواخر قرن سیزدهم هجری، بیشتر برای مقابله با قدرت سیاسی روزافزون ایل قشقایی ایجاد شد.

این اتحاد بنابر برخى‌ مقاصد سیاسى‌، اقتصادی‌ و نظامى‌، در 1278 ق‌ به‌ فرمان‌ ناصرالدین‌ شاه‌ در منطقه فارس‌ تشکیل‌ شد . خاستگاه‌ قومى‌ این‌ ایلها با یکدیگر متفاوت‌ است‌. ایلهای‌ اینانلو، بهارلو و نفر، ترک‌؛ ایل‌ عرب‌، عرب‌؛ و ایل‌ باصری‌، عمدتاً فارس‌ هستند. مردم‌، ایلات‌ خمسه‌ را کلاً عرب‌ مى‌شناختند که‌ احتمالاً به‌ دلیل‌ جمعیت‌ بیشتر مردم‌ ایل‌ عرب‌ در ایلات‌ خمسه‌ و نیروی‌ غالب‌ آنها بر عشایر دیگر بوده‌ است‌.

  • سوشیانت

ایل چهاردولی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

ایل چهاردولی در منطقه چهاردولی شهرستان شاهین‌دژ در جنوب آذربایجان غربی و شهرستان قروه در جنوب شرقی استان کردستان و شهرستان اسدآباد در غرب استان همدان و استان ایلام ساکن هستند و با زبان لکی صحبت می‌کنند.

نام ایل چاردولی منسوب به ایلات چرداولی در چرداول در استان ایلام است و منشا آنان نیز از ایلات بخش چرداول ایلام است.

تاریخچه چهاردولی‌ها

بنا بر تاریخ مردوخ کردستانی، فارسنامه، سر پرسی سایکس و شرفنامه، چهاردولی‌ها از طوایف شیعی لک بوده اند که به همراه ایل شاملو و ایل استاجلو، و... به یاری شاه اسماعیل صفوی شتافتند.

  • سوشیانت

ایل جلالی

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۴ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

جلالی نام یکی از ایل‌های کرد ایران استان آذربایجان غربی در شهرستانهای ماکو، چالدران، و خوی می‌باشد. زبان گفتاری ایل کردی کرمانجی می‌باشد. این ایل الان بیشتر حالت یکجانشینی پیدا کرده اند و در شهرهای ارومیه، خوی، ماکو، چالدران، پلدشت و شوط ساکن شده اند.

ایل جلالی بزرگ‌ترین ایل منطقه آذربایجان غربی می‌باشد که حدود ۲/۴۸ درصد از خانوارهای کوچنده استان را شامل می‌گردد. از ۱۰ طایفه و ۵۹ باو و ۲۴۷ اوبه تشکیل شده و بدلیل داشتن جمعیت فراوان و گستردگی طوایف و عظمت آن به نام جلالی مشهور شده است.

  • سوشیانت

افشاریه

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۳۱ ب.ظ | ۰دیدگاه

ایل افشار

 

افشارها طایفه‌ای از اوغوزها هستند که در ایران، ترکیه و افغانستان پراکنده‌اند.اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترکمان است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی را بنیاد گذاردند. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‌شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند. ایل افشار ترک زبانند.

طایفه‌ افشار گروهی‌ از ترکمنانان‌ غز بودند که‌ در عهد ‌سلجوقیان از آسیای‌ میانه‌ و ترکستان‌ به‌ ایران‌ مهاجرت‌ کرده‌ و در نواحی‌ آذربایجان‌ ایران‌ سکونت‌ یافتند. آنان‌ در عهد ‌صفویه یکی‌ از هفت‌ قبیله‌ اصلی‌ بودند که‌ در به‌ قدرت‌ رساندن‌ این‌ سلسله‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا نمودند. افشارها که‌ به‌ شعب‌ مختلف‌ تقسیم‌ شده‌ بودند در زمان‌ شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ به‌ شمال‌ خراسان‌ کوچانده‌ شدند تا از حملات‌ مداوم‌ ازبکان‌ به‌ نواحی‌ مرزی‌ خراسان‌ جلوگیری‌ کنند.

  • سوشیانت

شهروراز

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۱۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

شهربَراز یا شهروراز در سال ۶۳۰ میلادی، از ۲۷ آوریل تا ۹ ژوئن، به مدت کوتاهی، پادشاه ساسانی بود.

نام اصلی او «فرُخان» بود و «شهربراز» لقب او. «شهربَراز» یا شهروَراز به معنای «گراز کشور» یا «گراز امپراتوری» است و اشاره‌ای است به مهارت نظامی و جنگاوری وی و نیز پیروزی‌های پیاپی وی در جنگ‌ها و نبردها. زیرا در ایران باستان گراز نماد ایزد بهرام است که ایزد جنگ و پیروزی است (همان طور که در میان رومیان مارس یا همان مریخ نماد جنگ بود).

شهربراز در زمان خسرو پرویز سمت اسپهبد داشت و یکی از فرماندهان بزرگ ارتش ایران بود که با روم (بیزانس) جنگید و پیروزی‌های شایانی به دست آورد از جمله اورشلیم را گرفت و صلیب راستین را که به اعتقاد مسیحیان عیسی مسیح بر آن به صلیب کشیده شده بود، به تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران ساسانی فرستاد. شهربراز سپس مصر را در سال ۶۱۶ میلادی و همچنین لیبی را تسخیر کرد و پس از چند سده دوباره قلمروی ایران را به گستردگی زمان هخامنشیان رساند.

  • سوشیانت

خسرو پرویز(ابرویز)

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

  • محل حکومت: ایرانشهر
  • دودمان: ساسانیان تاجگذاری: ۵۹۰ میلادی
  • لقب: ابرویز (پرویز) پایان حکومت: ۶۲۸ میلادی
  • مرگ: ۲۸ فوریه ۶۲۸ میلادی
  • نام پدر: هرمز چهارم شاهنشاه قبلی: هرمز چهارم شاهنشاه بعدی: قباد دوم (شیرویه) دین: زرتشتی همسران: شیرین، مریم دختر قیصر موریکیوس ، کردیه خواهر بهرام چوبین فرزندان: شیرویه، پوراندخت، آزرمی دخت، شهریار، مردانشاه، جوانشیر دستاورد های مهم: رساندن وسعت شاهنشاهی ساسانی به دوره هخامنشی و تصرف فلسطین، مصر و قسمت اعظم ترکیهٔ فعلی و محاصره قسطنطنیه، پیشرفت قابل ذکر هنر و موسیقی در شاهنشاهی ساسانی
  • جنگ ها: جنگ با بهرام چوبین، جنگ با روم
  • سردارن سپاه: شاهین و شهربراز (شهروراز)

خسرو دوم نامی است که رومی‌ها به وی داده‌اند. مورخین ایرانی وی را خسرو پرویز (ابرویز) گفته‌اند. از ۵۹۰ تا سال ۶۲۸ میلادی، پادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر هرمز چهارم برتخت نشست.

  • سوشیانت

هریوا

سوشیانت | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ | ۰دیدگاه

 

هَریوا سرزمینی باستانی واقع در درهٔ حاصلخیز هریرود بوده است.این سرزمین که نامش را نیز از هریرود گرفته در قدیم بسیار حاصلخیز و هم مرکز شراب سازی بوده‌است. بطلمیوس موقعیت هریوا را در جنوب مرو و باختر، در شرق پارت و بیابان کارامانیا، شمال زرنگ و غرب پاراپامیز آورده است و بنابراین مشتمل بر تقریبا ولایت هرات امروزی در افغانستان می‌شده است. پایتخت آن قبل از حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران، آرتاکوآنا بوده‌است. باشندگان هریوا را هروی می‌نامند.بطلمیوس در کتاب جغرافیایش نام چند شهر هریوا را نیز برده که این نمایانگر حاصلخیزی و آبادانی در هریوا بوده است. شهرهای دیگر هریوا، بگفتهٔ بطلمیوس و آریان عبارت بودند از:

دیستا - ناباریس - تائووا - آئوگارا - بیتاکسا - سرماگانا – سوسیا- سیفاره - راگائورا - زموخانا - امبروداکس - بوگادیا – ورپنا- گودانا - فوراگا - ختریساخه - خائوورینا - اورتیانا – تائوپانا- استاندا - آرتیکوادنا - اسکندریهٔ آریا - بابرسانا – کپوتانا- آریا - باسیکا - سوتیرا - اُربیتانه - نی‌سی‌بیس - پاراکاناکه - گاریگا - درکاما - کوتاکه - تریبازینا - اَستاسانا - زیمیرا

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ