ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۲۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

پادشاهان اساتیری ایران بخش پنجم

سوشیانت | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ | ۰دیدگاه

ضحاک

پس از هزار سال زندگی جمشید،دوران هزار ساله ی حکومت آژی دهاک یا ضحاک فرا می رسد.دوران شهریاری جمشید دوران عظمت ،بزرگی،آسایش و سازندگی تاریخ ایرانست.اما در هزار سال عمر و شهریاری ضحاک اوضاع واژگونه می شود،واین بدانجهت است که آژی دهاک هزاره ی تباهی ،ویرانی،مرگ و تاریکی را بنیان می نهد.در سانسکریت و نیز در وداها،نشانه هایی از کردار های زشت آژی دهاک به چشم می خورد.نام آژی دهاک از دو جز آژی و دهاک ترکیب می شود و هر کدام از این دو جز،در اوستا بطور جداگانه آمده و مورد استعمال قرار گرفته است.آژی به معنی مار و اژدها ست.در اوستا به این معنی چنین اشاره شده است:"نخستین کشوری که من آفریدم،آریاویج بود که رود و نگوهی دائی تی از آن می گذرد.اما اهریمن در آنجا آژی(=مار) را بیافرید."دهاک نیز آفریده ای اهریمنی و زیانرسان است.و از ترکیب این دو واژه،در ادبیات دینی و اساطیری مخلوقی بسیار قوی پنجه،مهیب و گزند آور پدید آمده است.در اوستا و همچنین در روایات از دهاک یاد شده است.در فصل 9 یسنا ضمن داستان هوم،از آژی دهاک یاد می شود که بدست فریدون به هلاکت می رسد.

  • سوشیانت

پادشاهان اساتیری ایران بخش چهارم

سوشیانت | دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

جمشید

دوران شهریاری جمشید عصر طلائی تاریخ ایران است.نام جمشید در گاتاها و یشت ها به چشم می خورد.در یشت های 5 ،9 ،13 ،15  و 17 و 19 از جمشید سخن می رود.مثلا"در یشت 15 چنین آمده است:"در حالیکه برفرازنای البرز کوه بر تخت زرین نشسته وبربالش زرنگار تکیه زده است،ایزد(ویو) هوا و باد را ستایش می کند و از او  چنین می خواهد:این کامیابی را به من ده تو ای زبردست،که من در میان مردمان خورشیدسان باشم،که من در شهریاری خود چارپایان و انسان را فناناپذیر کنم،آبها و گیاههارا خنک نشدنی سازم وانسانها غذاهای زیان ناپذیر خورند.در یشت هفدهم نیز چنین آمده است:

"
جمشید با همان ویژگی و صفت خاص در صدد است تا زندگی مردمان را خوش و خرم و دور از گزند سازد.اینبار بالای کوه هرا)البرز(به ستایش اشی و نگوهی (ایزد ثروت و دارائی)می پردازدو خواستار می شود تا به او توانائی بخشیده شود تا جهت مردم گله های پروار تهیه کند.تقاضا می کند طوری شود که مرگ از میان برخیزدوزندگی جانداران با جاودانگی قرین گردد.ونیزآرزو داردکه گرسنگی وتشنگی برافتد."

  • سوشیانت

پادشاهان اساتیری ایران بخش سوم

سوشیانت | دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

تهمورث

بنابروایت شاهنامه،تهمورث پسر هوشنگ،و مدت شهریاریش سی سال بود.طبق معمول بین روایات اوستائی و پهلوی اختلاف زیادی  وجود دارد و همین اختلاف احوال موجب شده است که در روایات اسلامی در مورد وی شاخ و برگ های ساختگی زیادی بوجود آید.

در اوستای موجود بیش از چند بار از تهمورث یاد نشده است.ماخذ مزبور جز در یکی دو مورد آگاهی قابل توجهی بدست نمی دهد و تنها در یشت های پانزدهم و نوزدهم وبیست وسوم نامی ازتهمورث آمده است.در بند دوم آفرین زرتشت پیامبر نیز از تهمورث یاد شده است.در آنجا که زرتشت برای کی گشتاسب آرزوی کامیابی میکند.

  • سوشیانت

پادشاهان اساتیری ایران بخش دوم

سوشیانت | دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

هوشنگ

بر اساس قصه های شاهنامه هوشنگ نوه کیومرث اولین پادشاه جهان بود. سیامک پدر هوشنگ به خاطر دشمنی شیطان با کیومرث در جنگ با پسر شیطان کشته شد. یک سال بعد از مرگ سیامک، کیومرث که خودش پیر شده بود هوشنگ را که یادگار سیامک و برایش عزیز بود را به جنگ پسر شیطان فرستاد.

همه موجودات از انسان ها گرفته تا پریان و حیوانات دیگر دور هوشنگ جمع شدند. حتی حیوانات هم هر کدام سپاهی تشکیل دادند و هوشنگ فرمانده همه آنها شد.

دیو سیاه با شنیدن خبر آمدن سپاه هوشنگ آسمان را پر از خاک کرد، طوری که توفان خاک همه جا را فراگرفت. بعد دیوان به سپاه هوشنگ حمله کردند. هوشنگ و سپاهش با دیوها درگیر شدند. یکدفعه هوشنگ چشمش به دیو سیاه افتاد. خودش را به او رساند و دست و پایش را گرفت و او را بالای سرش برد و سپس بر زمین کوبیدش. بعد سر دیو را از تنش جدا کرد.

واژه شناسی

هوشنگ (به اوستایی: haošyangha)، (به پهلوی: hōšang)؛ به معنای کسی که منازل خوب فراهم سازد، یا بخشندهٔ خانه‌های خوب، است. لقب او در اوستا پَرَداتَ (Para-dāta)، به معنای مقدم و بر سر قرار گرفته، است. این لقب در پهلوی (Pēš-dād) ودر فارسی پیشداد شده‌است.

بعد از مرگ پسر شیطان کیومرث با خیالی آسوده از دنیارفت و هوشنگ جای او را گرفت. هوشنگ پادشاهی عادل بود. او آتش را به وجود آورد. اولین کسی بود که آهن را شناخت و آن را از سنگ استخراج کرد. از آهن ابزاری مثل تبر و اره و تیشه درست کرد. همچنین هوشنگ به مردم کشاورزی آموخت.

جشن سده از هوشنگ به یادگار مانده. یک روز هوشنگ در کوه ماری دراز و سیاه با دو چشم سرخ دید که از دهانش دود خارج می شد. به سمت او سنگی را پرت کرد. سنگ خرد شد و نوری به وجود آمد. به این ترتیب با این که مار کشته نشد ولی آتش کشف شد. هوشنگ از خدا به خاطر این که آتش را هدیه داده بود تشکر کرد. همان شب کوهی از آتش درست کردند و جشن گرفتند و سده نام آن جشن است.

همچنین او حیوانات سودمند مانند گاو و خر و گوسفند را به شکل جفت جفت جدا کرد تا آنها را پرورش دهند. هوشنگ 40 سال حکومت کرد و پس از او طهمورث دیوبند پادشاه شد.

هوشنگ در شاهنامه

وی در شاهنامه، پسر سیامک و نوهٔ کیومرث است که انتقام قتل سیامک را از اهریمن می‌گیرد و پس از کیومرث به پادشاهی جهان می‌رسد. همچنین، یافتن آتش و برپایی جشن سده را در شاهنامه و اسطوره‌های ایرانی به او نسبت می‌دهند.

هوشنگ شاه، مردم زمان خود را با آبیاری و صنعت و جداکردن آهن و سنگ و ساختن ابزار و آلات آهنی آشنا ساخت و به ایشان کشت و زرع آموخت. در شاهنامه، طبخ غذا، پختن نان و گله‌داری از آموزه‌های او برای مردم به شمار می‌رود. هوشنگ و سپاهی از انسان‌ها و جانوران (قصه‌های شاهنامه) بر اساس قصه‌های شاهنامه هوشنگ نوه کیومرث اولین پادشاه جهان بود. سیامک پدر هوشنگ به خاطر دشمنی شیطان با کیومرث در جنگ با پسر شیطان کشته شد. یک سال بعد از مرگ سیامک، کیومرث که خودش پیر شده بود هوشنگ را که یادگار سیامک و برایش عزیز بود را به جنگ پسر شیطان فرستاد.

همه موجودات از انسان‌ها گرفته تا پریان و حیوانات دیگر دور هوشنگ جمع شدند. حتی حیوانات هم هر کدام سپاهی تشکیل دادند و هوشنگ فرمانده همه آنها شد.

دیو سیاه با شنیدن خبر آمدن سپاه هوشنگ آسمان را پر از خاک کرد، طوری که توفان خاک همه جا را فراگرفت. بعد دیوان به سپاه هوشنگ حمله کردند. هوشنگ و سپاهش با دیوها درگیر شدند. یکدفعه هوشنگ چشمش به دیو سیاه افتاد. خودش را به او رساند و دست و پایش را گرفت و او را بالای سرش برد و سپس بر زمین کوبیدش. بعد سر دیو را از تنش جدا کرد.

بعد از مرگ پسر شیطان کیومرث با خیالی آسوده از دنیارفت و هوشنگ جای او را گرفت. هوشنگ پادشاهی عادل بود. او آتش را به وجود آورد. اولین کسی بود که آهن را شناخت و آن را از سنگ استخراج کرد. از آهن ابزاری مثل تبر و اره و تیشه درست کرد. همچنین هوشنگ به مردم کشاورزی آموخت.

جشن سده از هوشنگ به یادگار مانده. یک روز هوشنگ در کوه ماری دراز و سیاه با دو چشم سرخ دید که از دهانش دود خارج می‌شد. به سمت او سنگی را پرت کرد. سنگ خرد شد و نوری به وجود آمد. به این ترتیب با این که مار کشته نشد ولی آتش کشف شد. هوشنگ از خدا به خاطر این که آتش را هدیه داده بود تشکر کرد. همان شب کوهی از آتش درست کردند و جشن گرفتند و سده نام آن جشن است.

همچنین او حیوانات سودمند مانند گاو و خر و گوسفند را به شکل جفت جفت جدا کرد تا آنها را پرورش دهند. هوشنگ ۴۰ سال حکومت کرد و پس از او تهمورث دیوبند پادشاه شد.

بن مایه

1.رجایی بخارایی، احمدعلی. برگزیدهٔ شاهنامهٔ فردوسی، به کوشش کتایون مزداپور، تهران

2.یارشاطر، احسان، و دیگران. تاریخ ایران کمبریج جلد سوم، قسمت اول. مترجم: حسن انوشه. تهران

3.بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران. ویراستار: کتایون مزداپور. تهران

  • سوشیانت

پادشاهان اساتیری ایران بخش نخست

سوشیانت | دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۷ ب.ظ | ۰دیدگاه

کیومرث پادشاه اساتیری

با توجه به اسناد تاریخی ایران کهن و به ویژه شاهنامه که غنی‌ترین منبع تاریخی مکتوب است پی برده می‌شود که دوران کیومرث یکی از مهمترین دوره‌های تاریخی این سرزمین است.

براساس قصه های شاهنامه در گذشته های دور انسان ها میان کوه ها زندگی می کردند. در آن موقع که کسی لباس پوشیدن بلد نبود و مردم برهنه زندگی می کردند، کیومرث لباس پوشید و لباس پوشیدن را به فرزندانش و بقیه انسان ها یاد داد. کیومرث و یارانش لباسی از پوست پلنگ می پوشیدند. کیومرث برای خودش در کوه مسکنی درست کرد. او اولین کسی در جهان بود که تاج بر سر گذاشت و حکومت تشکیل داد.

کیومرث همچنین به زندگی مردم نظم داد. به عنوان مثال غذا خوردن مردم که موقع مشخصی نداشت به صورت وعده های غذایی ناهار و شام تنظیم شد.

  • سوشیانت

مندایی ها

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ | ۰دیدگاه

مندائی‌ها، دینی در کنار آب روان

شاید خیلی‌ها ندانند که یکی از ادیان موجود در ایران مندائیان یا صابئین هستند. صابئین ایرانی عمدتاً ساکن خوزستان هستند. آن‌ها را نمی‌شود از آب روان جدا کرد. مراسم تعمیدشان مهم‌ترین مراسم آنان است که با آب روان صورت می‌گیرد. به پیامبران از حضرت آدم تا حضرت یحیی اعتقاد دارند. لباس رسمی‌شان پارچه‌ای است از الیاف طبیعی به رنگ سفید که شامل پنج قسمت است

  • سوشیانت

آیین های ایران باستان بخش اول

سوشیانت | يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ | ۰دیدگاه

آیین مغان

قبل از ظهور زردشت ، یعنى پیش از پادشاهى مادها، بومیان غیر آریایى ایران یعنى داشتند که آیین مغان نامیده مى شود. کلمه مغ (مگوش ) در زبان قدیم ایران به معناى خادم بوده است . به نظر مى رسد مغان سکنه بومى ایران بوده اند و مانند دراویدیان هندوستان ، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربى به زردشتیان اطلاق مى شود، از همین کلمه مگوش مى آید.

 

برخى از پژوهشگران معتقدند که دوگانه پرستى یعنى ایمان به خداى خیر و خداى شر در دین زردشتى از مغان قدیم ایران آمده است ؛ زیرا در کتاب گاتها که قدیمترین بخش اوستا و داراى صبغه ایرانى است ، چیزى در مورد دو گانگى یافت نمى شود، ولى از کتابهاى تاریخى بر مى آید که مغان قدیم دو گانه پرست بوده اند. مغان به رستاخیز نیز ایمان داشتند.

  • سوشیانت

دیوبند و زیناوند در اسطوره ی تهمورث شاهنامه فردوسی

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۶ ب.ظ | ۲دیدگاه

در شاهنامه ی فردوسی، یکی از ویژگی های تهمورث مسخّر کردن دیوان و آموختن خط و خواندن و نوشتن زبان های دیگر در عهد اوست ولی در تمامی متون معتبر دوره ی باستان و میانه زبان فارسی، ویژگی مشترک تهمورث دیوبندی و زیناوندی است و ذکری از آموزش خط و خوانش زبان های دیگر به میان نیامده است. در این پژوهش، سعی شده است تا به این پُرسش اصلی پاسخ داده شود که ویژگی آموزش خط و خواندن و نوشتن از سوی دیوان چگونه و از کجا وارد منابع مورد استفاده فردوسی شده و علت یا علل زبانی و تاریخی و ریشه شناختی این ویژگی از کجا سرچشمه گرفته است.

   

  • سوشیانت

تهمورث دیوبند

سوشیانت | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ | ۰دیدگاه

تهمورث

طهمورث یا تهمورث یا تهمورس از شخصیت‌های اساطیری ایرانی است. وی از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ به شمار می‌آید.
پادشاهی از سلله داستانی پیشدادی . وی که ملقب به (( دیو بند )) است پس از کشته شدن هوشنگ پادشاهی یافت و بر دیو غلبه کرد و چون در زمان او قحطی عظیم روی داد حکم کرد اغنیا غذای روز خود را بفقرا دهند و هردو طبقه شبانروزی یک بار غذا بخورند .

در اوستا

صورت اوستایی نام طهمورث تخمو اوروپَ است. جز اول این نام همان است که در فارسی تهم شده‌است و در ترکیباتی چون تهمتن دیده می‌شود. معنی جزء دوم دقیق معلوم نیست در اوستا طهمورث مزین به صفت «زیناوند» (مسلح) است. مطابق اوستا وی بر هفت کشور فرمانروایی داشت و سی سال بر اهریمن سوار بود. در رام یشت بندهای ۱۱ تا ۱۳ ذکر او رفته‌است. در این بندها طهمورث از ایزد اندروای طلب پیروزی بر دیوان و مردمان دروند و همهٔ جادوان و پریان و درآوردن اهریمن به پیکر اسبی و سواری بر او را می‌کند و ایزد اندروای وی را کامیابی می‌بخشد. همچنین در زامیاد یشت، بندهای ۲۸ و ۲۹، و یشت ۳۲، بند ۲، ذکر طهمورث رفته‌است.

  • سوشیانت

داستان هاى کورش در اساطیر و حماسه ملى ایران‏

سوشیانت | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

داستان هاى از کورش ‏

در شاهنامه فردوسى و متون تاریخى ایران، بخشى وجود دارد درآمیخته از اسطوره، واقعیت و داستانهاى پهلوانى و اعتقادى که واقعیات زندگى کورش هخامنشى را از تولد تا مرگ با زبانى کنایى و رمزآمیز و متناسب با تعبیرات اساطیرى و آرمان‏گرایانه و گاهى به شکلى افسانه‏آمیز بیان مى دارد و طبعا از سرگذشتهاى شفاهى رایج در میان مردم ایران، روایتهاى یونانى و عبرى و سامى نیز تأثیر مى پذیرد. در این داستانها، زندگى شگفت‏انگیز این شخصیت ممتاز تاریخى و فتوحات این جهانگشاى پارسى شاخ و برگ فراوان مى یابد و به شیوه‏اى گسترده و متنوع با زندگى چند شخصیت اساطیرى و پهلوانى و تاریخى درهم مى آمیزد و در آثار ادبى و تاریخى روزگاران بعد منعکس مى گردد، آنچنان‏که امروزه نمى توان تقدّم و تأخر یا صحّت انتساب این روایتهاى گیج‏کننده را برمبناى تحلیلهاى اساطیرى و یا نتیجه‏گیریهاى علمى اثبات کرد. اما از آنجا که تورات (که کورش را ناجى... قوم یهود شمرده است) و مورخان بزرگ یونانى چون هرودوت، کتزیاس، گزنفون مفصلا از او یاد کرده‏اند، مى توان اطلاعات مربوط به کورش را در این منابع مبناى نوعى مطالعه تاریخى-اساطیرى قرار داد و دگرگونیهاى مربوط به زندگى و مرگ وى را در متون حماسى و تاریخى و در شخصیتهاى اساطیرى و پهلوانى و تاریخى دورانهاى بعد بازجُست. حاصل این کوشش شاید بتواند این نکات را اثبات کند که اولا، چگونه واقعیتهاى تاریخى در ساختار اساطیر و داستانهاى ملى مردم ما تأثیر گذاشته‏اند و ثانیا، روایتهاى هندى، آریایى، یونانى و سامى چگونه در شکل‏گیرى این داستانها مؤثر بوده‏اند. در این صورت است که مى توان تمام یا بخشى از زندگى کورش را در ارتباط با جمشید، فریدون، زال، کى‏آرش، کیخسرو، بهمن، اسفندیار، اردشیر بابکان، ذوالقرنین و سلیمان مورد مطالعه قرار داد و هر بخشى از زندگى وى را با یکى از این افراد در ارتباط یافت. براى روشن شدن این مطلب، لازم است نخست به اختصار کورش را بشناسیم و سپس به نفوذ داستانهاى او در دیگر روایتهاى اساطیرى-پهلوانى و تاریخى بپردازیم.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ