تنسر یا توسر روحانی زرتشتی در اواخرِ عصرِ اشکانی و از نزدیکان و حامیان اردشیر بابکان بودهاست. ظاهراً تنسر از اشرافزادگان اشکانی بود اما او به عقاید نوافلاطونی و دیانت روی آورد. نام تنسر در منابع مختلف به اشکال گوناگون مانند، لوسر، دوسر و غیره آمدهاست. تنسر پس از ظهور اردشیر بابکان به او پیوست و سمت هیربدان هیربد که بالاترین مقام در میان هیربدان بود، را داشت.
پیشینه
دورهٔ ظهور اردشیر بابکان و بدل کردن ملوک الطوائفی به شاهنشاهی واحد و بنیاد نهادن سلسلهٔ شاهان ساسانی و تجدید حیات و تقویت دین زرتشتی یکی از دورههای سرنوشت ساز دولت ایرانست. بنابر روایات متعدد پهلوی و عربی و فارسی یکی از مردانی که در همراهی با اعمال اردشیر بابکان و به کرسی نشاندن منظور او سهم مهمی داشت زاهدی بود تَنسَر نام که شاهی را از پدرش به میراث یافته بود لیکن به ترک آن گفته و گوشهنشینی اختیار کرده بود.
در آغاز تأسیس سلسلهٔ ساسانی برخی از رؤسای ملوکالطوایف یا به عبارت دیگر شاهان کوچکی که حق استفاده از تاج را داشتند، نسبت به سیاستهای اردشیر تردیدها و بدبینیهایی پیدا کردند. از جملهٔ این شاهان محلی جُشْنَسْف یا گُشْنَسپْ پادشاه طبرستان بود که طی نامهای پرسشها و اعتراضات خود را عنوان کرد و پاسخ تنسر به آن نامه موجب پدید آمدن نوشتهای شد به نام نامه تنسر. قدیمترین کتابی که ذکر تنسر در آن آمده، کتاب پهلوی دینکرد است که از تألیفات قرن سوم هجری است. دینکرد او را به عنوان هیرپذان هیرپذ میخواند.
یکی دانستن تنسر و کرتیر
بعضی از دانشمندان بین تنسر و کرتیر شباهتهایی یافته و به این نتیجه رسیدهاند که کرتیر لقبی برای تنسر بودهاست. اما این نظر کاملاً رد شدهاست زیرا کرتیر و تنسر هر دو نام خاصند نه عنوان. به علاوه اینکه تنسر در زمان اردشیر یکم میزیسته اما فعالیت کرتیر از دوران شاپور یکم شروع شدهاست. از روایتهای پهلوی چنین استنباط میشود که فعالیتهای تنسر با کرتیر تفاوت داشتهاست. بنا به روایت دینکرد کتاب چهارم،۴۱۲ اردشیر شاهنشاه پسر بابک، به راهنمایی درست تنسر آن نوشتههای دینی را که پراگنده بود در دربار گرد آورد.
تنسر اقدام کرد و آن بخشی را که مورد قبول بود پذیرفت و مطالب دیگر را از اعتبار ساقط دانست و این را نیز فرمان داد که «از این پس در نظر ما هر تعلیمی همان است که از دین مزدیسنا باشد زیرا که اکنون از هیچگونه آگاهی و دانش عاری نیست.» در کتابهای پهلوی هنگامی نام تنسر ذکر میشود که سخن از تدوین کتاب دینی زردشتیان است که این موبد در تدوین آن در زمان اردشیر یکم نقش اساسی داشتهاست و از این روست که نام وی در این مورد در کتابهای زرتشتی برجای ماندهاست و از سوی دیگر سعی کرتیر به استقرار حکومت دینی و تشکیلات دینی و تلفیق دین و دولت معطوف بودهاست و از اسناد باقی ماندهٔ خود او استنباط نمیشود که به مسائل علمی دینی علاقهای داشته است. بنابراین شاید بتوان گفت تنسر نقش اجرایی چندانی در سیاست دینی اوائل دوران ساسانی نداشتهاست و بیشتر فرضیه پرداز و مدون آثار مذهبی بودهاست تا سیاستمدار دینی در حالی که کرتیر برعکس مجری سخت گیر سیاستهای دینی بوده و توجه و علاقهٔ بیش از حد او به سیاست نام او را از نوشتههای دینی زدوده است.
افسانه دانستن تنسر
محققین بر این عقیده هستند که معلوم نیست تنسر و گُشْنَسپْ وجود خارجی و تاریخی داشتهاند یا نه. احتمالاً در زمان انوشیروان دادگر و در سالهای بین ۵۵۷ تا ۵۷۰ میلادی شخصی به قصد آشنا ساختن معاصرین خویش با مسائل سیاسی و اداری و اجتماعی و دینی دورهٔ زندگانی خویش، نامهٔ تنسر را به وجود آورده و به دورهٔ اردشیر بابکان اسناد داده است. تنسر یا توسر افسانه ای است که ساخته و پرداختهٔ موبدان ساسانی است تنسر را راهنمای برجستهٔ مذهبیای شمردهاند که گویا همهٔ عمر خویش را صرف گرد آوردن و فراگرفتن بازماندههای پراکندهٔ کتاب مقدس کرده است. او با واعظ خویش که برای هر کردار و رفتار شاهنشاه مجوزی ساخته مشهور است.
منبع
-
مینوی، مجتبی. نامهٔ تنسر. (نامهٔ تنسر به گشنسپ). چاپ دوم. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۴
-
لوکونین، گریگورویچ ولادمیر. ترجمه عنایت الله رضا. تمدن ایران ساسانی. تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال
-
تفضلی، احمد. یکی قطره باران، جشن نامهٔ استاد دکتر عباس زریاب خوئی. تهران: چاپخانه مهارت، ۱۳۷۰
- ۹۱/۱۲/۲۳