غوریها
بعد از کوشانیها و یفتلیها، سومین گروه و طایفهای که به خاطر تعلق داشتن به سلسله حاکمان مشهور مورد نزاع و پریشان رفتاری تاریخ نگاری در افغانستان قرار گرفته غوریها میباشند. غوریها را از لحاظ نژادی به طور کلی آریایی و غیر آریایی قلمداد میکنند و از لحاظ قومی برخی از نویسندگان پشتون و ترک تبار کوشیدند آنها را پشتون و ترک معرفی کنند. عبدالحی جیبی، نجیب الله توروایانا و میرغلام محمد غبار، غوریها را پشتون و زبانشان را پشتو میدانند. حبیبی غوریان را از طایفه سوری پشتون معرفی نموده و مینویسد: «زبان غوریان پشتو و دری بود و چون غوریان از طایفه سوری پشتوناند، لهذا در عصرشان اقوام پشتون از کوههای غور و جبال سلیمان به وادیهای ترنک و ارغنداب و هیرمند و کابل و هریرود سرازیر شدند و در لشکرهای شاهان نیز در فتوحات همه اشتراک کردند. و بسی از قبایل و افراد و سران قبایل با شهنشاهان و جانشینانشان در هند باقی ماندند، که بقایای آنها تاکنون هم در سرتاسر هند فراوانند.»
نجیب الله توروایانا مینویسد:«غوریها یا افغان [پشتون]های سوری که در مراکز فیروز کوه، آهنگران، مندیش و غیره تا حدود بامیان به سر می بردند به زبان پشتو متکلم و نگهدارنده کانون ادبی و فرهنگی این زبان بودند.»
- ۰دیدگاه
- ۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۴۲