ابزار هدایت به بالای صفحه

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

تارنمای تخصصی تاریخ ایران

راه در جهان یکی است و آن راه ؛ راستی است

اسلایدر

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاهنامه» ثبت شده است

رابطه فردوسی و محمود غزنوی

سوشیانت | شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

فردوسی و محمود غزنوی
فردوسی برای سرودن این کتاب حدود پانزده سال بر اساس شاهنامهٔ ابومنصوری کار کرد و آن را در سال ۳۷۲ شمسی پایان داد. فردوسی از آنجا که به قول خودش هیچ پادشاهی را سزاوار هدیه کردن کتابش ندید («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)، مدتی آن را مخفی نگه داشت و در این مدت بخش‌های دیگری نیز به مرور به شاهنامه افزود.
پس از حدود ده سال (در حدود سال ۳۸۲ هجری شمسی در سن شصت و پنج سالگی) فردوسی که فقیر شده بود و فرزندش را نیز از دست داده بود، تصمیم گرفت که کتابش را به سلطان محمود تقدیم کند از این رو تدوین جدیدی از شاهنامه را شروع کرد و اشاره‌هایی را که به حامیان و دوستان سابقش شده بود، با وصف و مدح سلطان محمود و اطرافیانش جای‌گزین کرد. تدوین دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت (به حدس تقی‌زاده در سال ۳۸۹) که بین پنجاه هزار و شصت هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت جلد برای سلطان محمود فرستاد.

  • سوشیانت

مکتب جلایری

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

مکتب تبریز- بغداد و یا مکتب جلایری

مکتب نگارگری بغداد در دوران حکومت آل جلایر به مکتب نگارگری جلایری مشهور است. این مکتب که وامدار تمام رهاوردهای مکتب بغداد سده 6 و مکتب تبریز اول دوران ایلخانی است، مکتب تبریز- بغداد نیز نامیده می شود.

در دوران جلایری تحول دیگری نیز رخ داد و آن ابداع خط نستعلیق توسط میرعلی تبریزی بود و از آن به بعد برای متون کتب ادبی فارسی نظیر شاهنامه و خمسه و... از این خط زیبای فارسی بهره گرفته شد.

  • سوشیانت

نبرد کیکاووس با دیوان مازندران

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰دیدگاه

که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد

بی‌گمان یکی ازداستانهای دلکش درشاهنامه، داستان لشکرکشی کی‌کاووس است به «مازندران»، علی‌رغم مخالفت خیرخواهان و پهلوانان ایران، که به اسارت و نابینایی او و قسمت اعظم سپاهیانش به دست «دیو سپید» منجر گردید، و سپس گذشتن رستم از «هفت خان» و غلبه بر «جادوان» و «دیوان مازندران» و کشتن دیو سپید و بازگردانیدن بینایی به چشم همۀ اسیران، و نیز آزاد ساختن شاه و سپاه ایران، و سرانجام کشتن شاه مازندران و بازگشت کیکاووس و سپاه ایران و رستم به ایران‌زمین.

با آن که مطالب مندرج در هر داستان حماسی به سبب غلبۀ عنصر افسانه، نمی‌تواند و نباید جزء به‌جزء با حقایق تاریخی و جغرافیایی تطبیق کند و درحقیقت این امر خود ازجمله مختصات اساسی هر حماسۀ ملی یا حقیقی به‌شمار می‌رود، ولی سنگینی کفۀ افسانه در حماسه، مانع از آن نیست که نتوان برخی از بخشهای حماسه را، ولو با مسامحه، بر حقایق تاریخی و جغرافیایی منطبق ساخت.

  • سوشیانت

دیو های مازندران

سوشیانت | سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

دیوان مازندران

فردوسی تنها در چند بخش شاهنامه از «دیوان» به عنوان موجوداتی افسانه‌ای که بسیار نیرومندند و با نیروی جادویی خود نیز به کارهای شگفت دست می‌زنند یاد کرده است. این موارد به ترتیب عبارت است از جنگ سام با دیوان مازندران در دورهٔ پادشاهی منوچهر، جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان مازندران، و پیکار رستم با  اکوان دیو در عهد کیخسرو، ولی فردوسی دربارهٔ این دیوان که چگونه موجوداتی بوده‌اند، به چه شکل و شمایلی بوده‌اند، چه کارهایی می‌کرده‌اند، عادات و رفتارشان چه بوده است و موضوعهایی از این‌گونه به‌ندرت سخن گفته است و به خوانندگان شاهنامه فرصت داده است تا دیوان این افسانه‌ها را آن‌چنان که خود می‌خواهند و می‌توانند در عالم خیال تصویر کنند. البته او در مواردی که کم نیست نیز لفظ «دیو» را به جای ابلیس و اهریمن و به معنی شخص بسیار نیرومند و توانا یا آدم بد به‌کاربرده است که به موضوع مورد بحث ما در این مقاله ارتباطی ندارد.(1) در بین سه افسانهٔ مذکور در فوق، در افسانهٔ لشکرکشی کیکاووس به مازندران و جنگهای کیکاووس و رستم با دیوان آن سرزمین، بیش از دو داستان دیگر خواننده می‌تواند آگاهیهایی، ولو مختصر، دربارهٔ «دیوان» شاهنامه به‌دست بیاورد و بدین جهت است که نخست این داستان را از این نطر به‌اجمال مورد بررسی قرار می‌دهیم.

  • سوشیانت

زبان تبری

سوشیانت | سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ | ۸دیدگاه

زبان مازَندَرانی مازنی یا مازرونی یا طبری / تبری

نام یکی از زبان‌های ایرانی و یکی از شاخه‌های زبانهای ایرانی شمال‌غربی است. این زبان در استان‌های شمال ایران (به ویژه در سرزمین طبرستان قدیم) توسط مردمان مازندرانی تکلم می‌شود. و براساس آمار سال ۱۹۹۳ میلادی ۳-۴ میلیون نفر آن را به عنوان زبان بومی تکلّم می‌کردند.

نام زبان مازندرانی کنونی که در میان عوامل به اشتباه با نام گیلکی خوانده می شود زبان تبری است که برگرفته از نام سرزمین تبرستان است . زبان تبری یکی از گرانقدرترین میراث های فرهنگی ایران محسوب می شود چرا که این زبان از معدود زبان های ایرانی است که از زیرشاخه های زبان کاسپین و نیز ادامه زبان پهلوی اشکانی به شمار می رود . امروزه این زبان به دلیل چیرگی و گسترش زبان فارسی در مناطق تبری زبان در حال از میان رفتن است این زبان تا 500 سال پس از فتح ایران توسط اعراب همچنان به خط پهلوی نگاشته می شد و در تبرستان بزرگ که شامل مازندران کنونی و بخش های بزرگی از استان گلستان ، شرق گیلان ، شمال سمنان و تهران کنونی می شده است به همین خط و زبان سکه ضرب می کردند .

  • سوشیانت

تاثیر شعر فارسی در شبه قاره هند

سوشیانت | دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۴ ق.ظ | ۰دیدگاه

ترجمه و تاثیر شعر فارسی در شبه قاره هند

مقدمه:
از آنجا که ملل جهان به مناسبت های گوناگون همواره در تماس رفت و آمد بوده و هستند خواه‌ناخواه زبان و ادبیات و مسائل مختلف فرهنگی و آداب و رسوم آنان بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و این، امری طبیعی است. البته گاهی بسته به شرایط، این اثرگذاری بیشتر و زمانی کمتر است، به‌ویژه در کشورهایی مانند ایران و هند که وجوه مشترک تاریخی، زبانی و فرهنگی بسیار داشته‌اند این اثر کاملاً مشهود است. تشابهات و پیوندهایی که بین زبان های باستانی ایران و هند به علت منشا واحد رابطه خویشاوندی وجود دارد با مقایسه بعضی از واژه‌های دو زبان مانند کلمات پدر، مادر، برادر، دختر، سر، تن، بازو، دندان، پیل، گاومیش، جو، گندم و ... تأیید می‌شود.
در زمینه ادبیات هم اگر ادبیات فارسی را با بخش مهمی از ادبیات شبه‌قاره مقایسه کنیم آثار بسیاری را می‌بینیم که ترجمه‌ای از آثار فارسی هستند، یا تحت تأثیر آنها پدید آمده‌اند. برای نمونه در ادبیات اردو، در نظم و نثر، داستان و غیر داستان این تاثیر و نفوذ زبانی و ادبی کاملاً مشهود است. البته این تاثیرگذاری زبان و ادبیات فارسی فقط به زبان و ادبیات شبه قاره محدود نمی‌شود. بسیاری از زبان ها و آثار ادبی جهان تحت تأثیر زبان و ادبیات فارسی بوده‌اند و آثار بسیاری تحت تأثیر ترجمه آثار شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان پدید آمده است که در اینجا فقط به اختصار اشاره‌ای به نفوذ چند تن از بزرگان ادب فارسی ایران در شبه قاره به عنوان مشت نمونه خروار می‌کنیم.

  • سوشیانت

پل چینود

سوشیانت | چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰دیدگاه

پل چینود یا پل صراط

پل چینور یا چینود، پلی است که باید همه مردم، چه پارسا و چه بدکار پس از مرگ از آن بگذرند. پل چینوت، پلی نیست که پایه و ستون داشته باشد. این پل در اوستا نامیده شده که در این واژه به چم « گذرگاه، پل» و به چم «جداکننده» است. 
در گاتها، در اشتود گات هات 46 بند 10و11 ، چینوت پلی است که مردم پارسا وبدکار پس از مرگ، از آن عبور کرده و پاداش و پادافره اعمال خویش را دریافت میکنند. 
اشوزرتشت در گاتهای خود سخنی از پهنی و باریکی پل و افتادن و سرنگون شدن یا راه یافتن به بهشت و دوزخ بر زبان نمیراند. 
دردینکرد و داد ستان دینیگ و بندهش در مورد مکان و چگونگی پل چینود چنین آمده: در ایرانویج در بالای قله داییتی پل چینود به بلندی یک صد مرد قرار دارد. در هنگام عبور پارسایان نه نیزه که هر نیزه به درازای سه نای است، پهن میشود و در هنگام عبور بد کاران همانند تیغ استره، باریک و تنگ میشود. 
در خرده اوستا آمده است که، در بامداد روز چهارم، روان درگذشته باید از پل چینود گذر نماید و در صورتیکه نیکوکار باشد به آسانی از آن عبور کرده و وارد بهشت میشود، و اگر بد کار باشد از پل به سمت دوزخ سرنگون میشود.

  • سوشیانت

باستان‌شناسی شاهنامه،کیومرث

سوشیانت | دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۵۸ ب.ظ | ۰دیدگاه

 

 

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش اول عصر کیومرث

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه: دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

دوره پارینه‌سنگی زیرین (Lower Paleolithic/ Old Paleolithic/ Old Stone Age) را بر اساس شیوه ابزارسازی، دوره آشولی/ آشولین (Acheulean) نیز می‌نامند. انسان این دوره، با نام‌های انسان قائم/ راست‌قامت/ هومو اِرِکتوس (Homo erectus)، انسان کاروَرز (Homo ergaster) و انسان‌ریخت (Anthropomorph) شناخته می‌شود.

عمده منابع مطالعه بر روی انسان دوره پارینه‌سنگی زیرین، استخوان اندام‌ها و ابزار سنگی است. این ابزارهای سنگی، بزرگ، خشن و زبره‌تراش هستند و در همه جای جهان با یکدیگر شباهت دارند. در این دوره انسان آتش را می‌شناسد و به میزان محدود از آن بهره می‌برد. از این دوره هیچگونه آثار هنری و نقاشی و نگارکند به دست نیامده و همچنین در باره چگونگی زندگی و روابط مشترک، مناسبات زن و مرد، اعتقادات و امثال آنها اطلاعاتی در دست نیست. غذای انسان در این دوره و نیز تا حدودی در دوره‌های بعدی، عمدتاً جیره گیاهی بوده و در مواقع ناچاری به جیره جانوری روی می‌آورده است.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،طهمورث

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۳۰ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش سوم روزگار طهمورث

 روزگار پارینه‌سنگی، روزگار کیومرث

2.        زمانه میان‌سنگی، روزگار هوشنگ

3.       زمانه نوسنگی، روزگار طهمورث

4.       زمانه مس، روزگار جمشید

5.       زمانه مفرغ، روزگار آژی‌دهاک

6.       زمانه آهن، روزگار کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه:

 دوره میان‌سنگی، روزگار طهمورث

زمانه نوسنگی (Neolithic) را با نام روزگار سنگ نوین (New Stone era) و نیز به ویژه آغاز آنرا با نام دگردیسی نوسنگی (Neolithic Revolution) می‌شناسند.

در زمانه نوسنگی چگونگی آب‌وهوایی بهبود چشمگیری می‌یابد. جایگاه های کوچک آدم‌در زمانه میان‌سنگی گسترش  می‌یابند و همراه با گسترش کشاورزی و رام شدن بی‌خرده(کامل) جانورانی همچون بز و گوسفند، دگرگون به سکونتگاه‌هایی می‌شوند که می‌توان نام آنها را خانه و روستا نهاد. پیدا شدن استخوان سر ‌هایی از میش بی شاخ از رام شدن گوسفند پیش از این زمانه بازگویی می‌کند. آدم‌به فن‌آوری سفال دست‌ساز پی می‌برد و همزمان با آن ظروفی همچون کاسه و سینی از سرشت سنگ می‌سازد. پیکرک‌های گلی به فراوانی ساخته می‌شوند. پیدا شدن شمارگان فراوانی دوک نخ‌ریسی سنگی نشان از آشنایی آدم‌با ریسندگی و بنابراین بافت پوشاک دارد. حصیربافی و فرشبافی (و نه قالیبافی) روا می‌شود. کشت گندم، جو و عدس همه‌گیر  می‌گردد و ماندگاری آن، رام شدن این دانه‌ها را به همراه دارد.  

آدم روزگار نوسنگی هنوز با خانواده به دریافته آینده آن آشنا نیست و چه بسا همگی مردم یک روستا در گزاره یک خانواده بزرگ یکتا هستند. هر چند که از چگونگی فراخورات زن و مرد آگاهیی در دست نیست، اما بودن انبارها و تنورها و آتشدان های هموند ،‌و نیز جایگاه متمرکزی برای نگهداری ابزار زراعی، بر زندگی همسوییی آنان‌ و نبود دارندگی ویژگانی فرنودی ‌می‌کند.

  • سوشیانت

تاریخ ایران باستان در شاهنامه،جمشید

سوشیانت | شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۲۳ ب.ظ | ۰دیدگاه

باستان‌شناسی شاهنامه

بخش چهارم عصر جمشید

1.       دوران پارینه‌سنگی، عصر کیومرث

2.        دوره میان‌سنگی، عصر هوشنگ 

3.       دوره نوسنگی، عصر طهمورث

4.       دوره مس، عصر جمشید

5.       دوره مفرغ، عصر ضحاک

6.       دوره آهن، عصر کاوه و کیانیان

باستان‌شناسی شاهنامه: دوره مس، عصر جمشید

دوره مس یا کالولیتیک (Chalcolithic/ Copper Age) را با نام‌های عصر اِنِئالیتیک (Eneolithic/ Æneolithic)، عصر سنگ و مس، و عصر پیش از شهرنشینی نیز می‌شناسند.

در این دوره انسان موفق به کشف مس می‌شود و برای نخستین بار با یک فلز و چگونگی استخراج و بهره‌برداری از آن آشنا می‌گردد. او در آغاز مس را با چکش‌کاری به شکل دلخواه حالت می‌دهد و سپس فن‌آوری ریخته‌گری و ساخت قالب را ابداع می‌کند. کشف مس و فعالیت‌ها و حرفه‌های متعدد مرتبط با آن موجب دگرگونی در نیروهای تولیدی جامعه می‌گردد.

در همین دوره، چرخ به عنوان یکی از بزرگترین اختراعات بشری ساخته می‌شود. کشتی‌رانی رایج می‌گردد. پیشرفت‌های متعددی در پزشکی روی می‌دهد که نمونه‌ای از آن تراش دندان پوسیده با مته‌های سنگی یک میلیمتری و جراحی جمجمه برای معالجه ئیدروسِفالی است.

  • سوشیانت
تحلیل آمار سایت و وبلاگ